تفکر برنده

تفکر بازنده

متعهد می شود، مسئولیت پذیر است

وعده می دهد

مسئولیت اشتباه را خودش به عهده می گیرد

اشتباه را گردن دیگران می اندازد

کارهای اساسی را انجام می دهد و در پایان وقت اضافی می آورد

آنقدر گرفتار است که به هیچ کار اساسی نمی رسد

زندگی او سراسر مسئله است

زندگی او سراسر مشکل و معضل است

به بررسی دقیق یک مسئله می پردازد

از کنار مشکل می گذرد و آن را حل نشده باقی می گذارد

به دنبال راه حل مسئله است

می گوید هیچ کس راه حلی ندارد

نگران بازنده شدن نیست به فکر چگونه برنده شدن است

از برنده شدن می هراسد

می داند برای چه مبارزه می کند و بر سر چه چیزی سازش می کند

به خاطر چیزهای بی ارزش مبارزه می کند و هر جایی که بتواند سازش می کند

تاسف خود را با جبران اشتباه نشان می دهد

می گوید متاسفم و باز همان اشتباه را تکرار می کند

تحسین را به نوازش شدن ترجیح می دهد

به بهای خفت دوست دارد نوازش شود

گوش می دهد

فقط به فکر رسیدن نوبت برای حرف زدن است

از میانه روی و انعطاف پذیری احساس اقتدار  و قدرت می کند

میانه رو نیست، گاهی مظلوم و گاهی ظالم است

می گوید باید راه بهتری وجود داشته باشد

تا بوده همین بوده تا هست همین هست

چندین راه، انتخاب بهترین مسیر

یک راه و آن هم راه من

به افراد برتر از خود احترام می گذارد و پیوسته از آنها می آموزد

از افراد برتر خشم و نفرت دارد و در پی گرفتن نقطه ضعف از آن هاست

گام های متعادل بر می دارد

دو نوع گام دارد: بسیار تند، بسیار کند

می داند گاهی پیروزی بهای سنگینی دارد

بسیار مشتاق برنده شدن است، در جایی که نه لیاقت آن را دارد نه توان نگهداری آن را

از توانایی های خودش ارزیابی درستی دارد و هوشمندانه از آنها بهره می برد

از توانایی ها و ناتوانایی های واقعی خودش بی خبر است

مسایل بزرگ را انتخاب و جزء جزء می کند تا آن ها را حل کند

مشکلات ساده را آنچنان در هم می پیچد که دیگر قابل حل نیست

متمرکز است

پریشان است

ریسک پذیر است

از ترس اشتباه دست روی دست می گذارد

ثروت اندوزی برای او وسیله ای برای ایجاد تفاوت و تنوع و لذت است

ثروت اندوزی وسیله ای برای مال اندوزی و انتقام گیری است

مسئولیت ناکامی های خودش را به عهده می گیرد

شکست های خودش را به گردن دیگران ( مردم، جامعه، سیاست، ... ) می اندازد

باور دارد که ما ماشین اثبات باورهایمان هستیم

به سرنوشت و تقدیر باور دارد

خودش را همان طوری که هست دوست دارد

خودش را بی عیب و نقص می خواهد

عزت نفس دارد و منتقد اصلاح گر است

صدایش در نمی آید و در پی گرفتن انتقام های پنهانی و مرموز است

به جایش مشورت می کند و به جایش خود محور است

به استقلال و خود رایی خود می بالد

تیمی کار می کند

فردی کار می کند ولی در اصل پیرو و دنباله رو است

داوری او از دیگران بر اساس شناخت و استفاده آن ها از استعدادهایشان است نه براساس دارایی هایشان

داوری او از برتری های دیگران حسودانه است

تنها برگ برنده او این است: همانی که می خواستی باشی باش

فکر می کند برای برنده شدن و بازنده شدن قوانینی وجود دارد

روی پای خودش می ایستد و از اینکه دیگران به او تکیه کنند احساس تحمیل نمی کند

به قوی تر ها تکیه می کند و عقده هایش را بر سر ضعیف تر ها می پاشد

خوش بین و مثبت اندیش است و لی هوشیار است

بدبین و منفی نگر است و معمولا گیج می زند

برای تصمیم گیری های اخلاقی صبورانه تلاش می کند

اعتراض می کند و برای تصمیم گیری های اخلاقی ملاکی نمی شناسد

برای نکوهش کردن و بخشیدن دیگران شجاع است

چنان بزدل است که نمی تواند دیگران را نکوهش کند و چنان حقیر است که نمی تواند آن ها را ببخشد

ضعف هایش را به خدمت توانایی هایش می گیرد

توانایی های خودش را از دست می دهد زیرا آن ها را در خدمت ضعف هایش گرفته است

به همه انسان ها احترام می گذارد

به قدرتمندان احترام و ضعیف تر ها را تحقیر می کند

همیشه در پی یادگیری است حتی زمانی که به او می گویند استاد

خود را استاد می داند و پس از کسب رتبه استادی دست از یادگیری بر می دارد

گشاده رو است و بدون تحقیر خود بر ضعف هایش می خندد

عبوس است، حتی در خلوت نمی تواند بر ضعف هایش بخندد

با درک ضعف های خود و انسان های دیگر، غم خوار آن هاست

با انکار ضعف های خود، ضعف های دیگران را تحقیر می کند

همه تلاش و کوشش اش را می کند و وقتی نتیجه نگرفت به انتظار حکمت کائنات می نشیند

بدون تلاش منتظر رخ نمودن معجزه است

وقتی راهی را اشتباه رفت بدون هراس مسیر خود را تغییر می دهد

نیمه راهی را پیش می گیرد و به فکر انتهای آن نیست