میلیاردر سواچ

محمود وحدت : نیکولاس ج.هایاک، یکی از موسسان و مدیرعامل و رییس هیات مدیره گروه سواچ بود که در ۲۸ ژوئن سال ۲۰۱۰ در سن ۸۲ سالگی از دنیا رفت. او در زمان مرگش با ثروت ۹/۳ میلیارد دلار در جایگاه دویست و سی و دوم ثروتمندان فهرست فوربز در سال ۲۰۱۰ قرار داشت.

نیکولاس جورج هایاک در ۱۹ فوریه سال ۱۹۲۸ در بیروت لبنان از مادری لبنانی و پدری لبنانی آمریکایی متولد شد. پدر او یک دندانپزشک تحصیلکرده در دانشگاه لویولای شیکاگو بود. خواهر بزرگتر نیکولاس، مونا همسر ژوزف فیلیپ کرم، معمار بزرگ لبنانی و برادر کوچکترش، سام نیز یکی از شهروندان سوئیس و مدیرعامل سابق گروه سوئیسی سیبرا است. هایاک در سال ۱۹۵۰ در بیروت با ماریان مزگر، دختر یک صنعتگر سوئیسی به نام ادوارد مزگر آشنا شد و در سال ۱۹۵۱ با او ازدواج کرد و به سوئیس نقل مکان کرد. این زوج صاحب دو فرزند به نام های نایلا و نیکولاس پسر شدند. این خانواده در سال ۱۹۶۴ به روستایی به ام میستر شواندن در ۳۵ کیلومتری غرب زوریخ نقل مکان کردند. هایاک تا آخر عمر خود در آن جا زندگی کرد.

نیکولاس هایاک اولین کار خود را به عنوان یک مامور جمع آوری آمار در یک شرکت بیمه مجدد شروع کرد. او سپس به عنوان مدیر بنگاه مهندسی پدر همسرش که در آن زمان بیمار بود استخدام شد. البته مدتی نگذشت که نیکولاس هایاک کار خود را برای یافتن فرصتی برای یادگیری کارهای جدید رها کرد. هایاک بنگاه مشاوره مدیریت خود را در سال ۱۹۵۷ با نام شرکت مهندسی هایاک در زوریخ تاسیس کرد. هایاک با انجام مشاوره های مدیریتی و اثرگذاشتن بر شرکت های مختلف بزرگ و چندملیتی در اروپا توانست کاری کند که این شرکت در صحنه کسب وکار سوئیس و اروپا شهرت پیدا کند. یکی از باورهای مدیریتی او همواره این بوده؛ کمیاب ترین منابع برای مدیریت ارشد، قابلیت کارآفرینی است.

شرکت مهندسی هایاک تا سال ۱۹۷۹ بیش از ۳۰۰ مشتری در ۳۰ کشور دنیا داشت. نیکولاس هایاک از آن زمان تا زمان مرگش رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت مهندسی هایاک بود.

در اوایل دهه ۱۹۸۰ گروهی از بانکدارهای سوئیسی از نیکولاس هایاک که تا آن زمان توانسته بود به عنوان چهره بسیار قابل اعتماد در کسب و کار سوئیس شهرت پیدا کند، خواستند کار بررسی حساب ها و تسویه دو بنگاه تولید ساعت سوئیسی به نام های ASUAG و SSIH را انجام دهد. این دو شرکت در آن زمان به خاطر رقابت شدید از سوی تولیدکنندگان ژاپنی ساعت چون سیکو و سیتی زن در بحران به سر می بردند. هایاک باور داشت که صنعت تولید ساعت سوئیس همچنان می تواند در عرصه جهانی رقابتی باقی بماند و این دو شرکت نیز خواهند توانست پس از یک ساختاردهی مجدد در عملیات و تعریف برندهایی جدید مجددا به صحنه رقابت بازگردند.

ساختاردهی مجدد این شرکت ها با خلق ساعت سواچ همزمان شد. در این ساعت قطعات بسیار کمتری نسبت به ساعت های سنتی استفاده می شد و بنابراین ساخت آن ارزان تر بود. ساعت سواچ به صنعت ساعت سوئیس کمک کرد تا بتواند سهم بیشتری از بازار ساعت های ارزان قیمت تر (که سوئیس این بخش از بازار را به شرکت های ژاپنی باخته بود)، مجددا به دست آورد. اگرچه ساعت های پلاستیکی رنگی به سرعت به خاطر بازاریابی پرزرق و برقشان شهرت یافتند، هایاک همچنان بر اینکه ساعت سواچ پیشتاز نوآوری تکنولوژیک در این صنعت باشد، تاکید می کرد. هایاک به مدت ۴ سال به تقویت دو شرکت ساعت سازی ادامه داد و سپس آنها را با یک گروه سرمایه گذاری سوئیسی ادغام کرد و گروه جدیدی را در سال ۱۹۸۵ تاسیس کرد.

او در سال ۱۹۸۶ رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت شد. نام اولیه این شرکت SMH بود، اما بعدها به گروه سواچ تغییر نام پیدا کرد. هایاک نقشی تعیین کننده در شناساندن گروه سواچ در جهان داشت. استراتژی ای که او در اوایل دهه ۱۹۸۰ استفاده کرد باعث موفقیت کل صنعت ساعت سوئیس و بازیافتن جایگاه پیشتاز قبلی آن در صحنه جهانی از سال ۱۹۸۴ شد. هایاک در سال ۱۹۹۶ یک جایزه دکترای افتخاری حقوق و اقتصاد از دانشگاه نوشاتل در سوئیس و در سال ۱۹۹۸ یک دکترای افتخاری حقوق و اقتصاد از دانشکده بنی کولتورالی دانشکده بولونیا در ایتالیا دریافت کرد. هایاک در سال ۲۰۱۰ بر اثر سکته قلبی ناگهانی در حالی که در دفتر مرکزی گروه سواچ مشغول به کار بود از دنیا رفت. البته پسر او، نیکولاس پسر قبل از مرگ او مدیر اجرایی شرکت بود و خود او همچنان در تصمیمات اصلی شرکت صاحب نظر بود.

در حال حاضر نیک هایاک، مدیرعامل و نایلا هایاک رییس گروه سواچ هستند. فروش این گروه در سال ۲۰۰۹ بیش از ۵ میلیارد و سود آن بیش از ۷۰۰ میلیون فرانک سوئیس بود و بیش از ۲۳۵۶۰ نفر برای این شرکت مشغول به کار بودند.

سرمایه گذاری موفق با داشتن ۷ کلید

محمود وحدت : ددر جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند. سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. در این مطلب سعی کرده ام تا هفت کلید سرمایه گذاری موفق را به دستانتان دهم.

▪ کلید اول:

در ارزیابی های خود رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. ریسک اصلی، پرداخت هزینه بیش از حد برای تجارت های پربازده نیست بلکه صرف هزینه ای فراوان برای شرکت هایی با سوددهی متوسط در روزهای خوب احتمال خطر را افزایش می دهد.به منظور اجتناب از برخورد با چنین مشکلاتی باید احتیاط را رعایت کنید. این امر به خصوص در رابطه با تخمین نرخ رشد یک کمپانی در آینده در کنار بررسی احتمال بازگشت سرمایه اهمیت زیادی پیدا می کند.

▪ کلید دوم:

تنها سرمایه هایی را خریداری کنید که با یک تخفیف قابل توجه نسبت به ارزیابی شما از قیمت اصلی فروخته می شوند.پس از بررسی قیمت اصلی یک سهام خاص شما باید بر روی امتیاز اضافه به عنوان ضمانت اصرار بورزید. برای مثال چنانچه ارزیابی شما از قیمت سهام یک شرکت ۱۱ هزار ریال باشد، قیمت ۱۰ هزار ریال راضی کننده نخواهد بود زیرا حدود ۱۰ درصد تخفیف، ضمانتی مطمئن برای شما به شمار نمی رود.

▪ کلید سوم:

محدودیت های خود را شناخته و فقط سهامی را بخرید که اطلاعات کافی درباره آن به دست آورده اید.شما چگونه می توانید آینده وضعیت سهام یک شرکت را حدس بزنید. برای مثال در مورد کوکاکولا شما می توانید با نگاهی به مصرف سرانه محصولات این شرکت در کشورهای مختلف جهان، هزینه های مصرف شده مانند قیمت شکر، سابقه مدیریت بر روی سرمایه اولیه و مسایل دیگر به یک ارزیابی شخصی از عملکرد این برند و به تبع آینده آن دست یابید. این کار امکان یک تصمیم گیری منطقی را برای شما فراهم می کند.فقط شناخت و بررسی وضعیت اقتصادی یک برند و پیش بینی آینده آن در پنج تا ۱۰ سال آینده می تواند زمینه ساز خرید بخشی از سهام آن کمپانی شود. در بسیاری از موارد ترس از بر باد دادن یک شانس بزرگتر شما را دربرمی گیرد. در این گونه موارد استفاده از اطلاعات موجود در تکنولوژی های جدید نظیر اینترنت یا تلویزیون می تواند بر دانش شما در این زمینه بیفزاید.

▪ کلید چهارم:

نگاهی منطقی به قیمت بیندازید. یک قانون در ریاضیات وجود دارد که عمل به آن اجتناب ناپذیر است: هر چه بیش از میزان بازدهی یک سرمایه برای آن هزینه پرداخت کنید، سوددهی آن به مراتب برای شما کمتر خواهد شد.فرض کنید که خانه ای با قیمت ۵۰۰ هزار دلار در یک منطقه بسیار خوب خریداری کرده اید. یک هفته بعد کسی بر در خانه کوبیده و پیشنهاد خرید خانه به قیمت ۳۰۰ هزار دلار را به شما ارائه می دهد.شما حتما به توصیه او خواهید خندید. به همین ترتیب در بورس نیز شما ممکن است تحت تأثیر دیدگاه های منفی دیگران قرار گرفته و سراسیمه سهام خریداری شده را دوباره به فروش بگذارید.این قبیل افراد ممکن است به شما بگویند که هزینه پرداختی از طرف شما بسیار بیشتر از ارزش واقعی سهام موردنظر بوده است. به منظور خرید سهام پس از یک ارزیابی منطقی شما باید تخفیف بزرگ در قیمت سهام را به عنوان یک فرصت مناسب برای سرمایه گذاری در نظر بگیرید.

▪ کلید پنجم:

هزینه های اضافی را به حداقل کاهش دهید. معاملات تجاری به طور مکرر می تواند ضمن بالا بردن هزینه های کمیسیون و مالیات ها موفقیت های پیش بینی شده شما را در طولانی مدت کاهش دهد.به طور مثال تصور کنید که در سن بیست و یک سالگی برنامه ای برای کار و فعالیت تا سن شصت و پنج سالگی خود پیش بینی می کنید. به این ترتیب هر سال می توانید ۱۰ هزار دلار برای آینده خود پس انداز کنید. اگر محاسبات شما به همین روند ادامه پیدا کند، تا زمان بازنشستگی ۱۰ درصد به سرمایه شما افزوده خواهد شد. حال اگر کاری کنید که بتوانید مانع از پرداخت یکسری هزینه های اضافی بشوید، این سود دهی دو درصد رشد داشته و به ۱۲ درصد خواهد رسید.

▪ کلید ششم:

در تمام مدت چشمان خود را باز نگه دارید. با نگاهی دقیق در تمام طول مدت سرمایه گذاری می توانید به نوعی احساس رضایت از سرمایه گذاری خود دست پیدا کنید. جست وجو و بررسی تمام شرکتها، بررسی درآمدها و سوددهی آنها، آشنایی با نحوه مدیریت آنها و توجه به نکات راهنما در خرید سهام می تواند در این راه کمک شایانی به شما بکند.

▪ کلید هفتم:

به محض مواجهه با یک فرصت مناسب سرمایه خود را به آن اختصاص دهید. فرض کنید که یک سرمایه گذار خواهان سرمایه گذاری در بخش مسکن در مناطق شهری است. او ممکن است سوالاتی از این قبیل را از خودش بپرسد: آیا رشد قیمت این خانه در مقایسه با هزینه خرید آن بیشتر خواهد بود؟ چنانچه پاسخ مثبت است آیا تغییرات آماری در این منطقه نسبت به شرایط کنونی افزایش قابل توجهی یافته و در نتیجه موجب رشد قیمت این خانه ها خواهد شد؟ آیا از این کار سوددهی کلانی نصیب او خواهد شد یا منافع بسیار کمی برای او به بار خواهد آورد؟یک سرمایه گذار دوراندیش با اطمینان از نتایج مثبت این کار خود فرصت را مغتنم می شمرد و در اولین فرصت بدون هیچ گونه شک و تردید تصمیم خود را به اجرا درمی آورد.

سفر کنیم و مداوا شویم و خوش باشیم

محمود وحدت : در طول تاریخ، انسان ها همواره برای دریافت مراقبت های درمانی خارج از مکان زندگی خود سفر کرده اند اما در ۱۰ سال گذشته این شرایط بسیار متفاوت شده است...

هزینه های بسیار بالای خدمات درمانی و فهرست انتظارهای طولانی باعث شده بیماران زیادی از اروپا و آمریکا در جستجوی مراقبت ها و خدمات پزشکی به کشورهای دیگر مانند تایلند، هند، مالزی، ترکیه، آلمان، سنگاپور و... سفر کنند.

صنعت جهانگردی به عنوان یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی جهان به طور متوسط ۱۰درصد تولید ناخالص داخلی و ۱۰ درصد اشتغال جهان را به خود اختصاص داده است. در حال حاضر گردش مالی گردشگری پزشکی ۶۰ میلیارد دلار است که سالانه ۲۰ درصد نیز به آن افزوده می شود. هرچند در سال های اخیر گردشگری سلامت در ایران رشد قابل توجهی داشته اما با توجه به جایگاه و چهره ایران در گردشگری و پیشرفت?های روزافزون پزشکی در ایران سهم کشور ما از درآمدهای گردشگری پزشکی در مقایسه با کشورهای همجوار، آن گونه که باید نیست و امید این داریم که به زودی به جایگاه مناسب تری در این زمینه برسد.

۱) تایلند

این کشور با جزایر زیبایش از جذاب ترین نقاط جهان برای جهانگردان است اما هجوم گردشگران پزشکی به این کشور باعث شده این صنعت هم در تایلند رشد کند. هزینه درمان در بیمارستان های تایلند، در مقایسه با بیمارستان های آمریکا بسیار پایین است، در حالی که کیفیت مراقبت های پس از درمان در سطح بالایی قراردارد. به گفته وزارت بهداشت تایلند، بیمارستان های این کشور در سال ۲۰۰۶ حدود ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار درآمد داشته اند. سیستم خدمات پزشکی تایلند با الهام از سیستم پزشکی آمریکا طراحی شده و بسیاری از پزشکان شاغل در بیمارستان ها در دانشگاه هاروارد آمریکا تحصیل کرده اند. تمام بیمارستان های این کشور با استفاده از امکانات و دعوت از استادان دانشگاه هاروارد، دوره های آموزش حین خدمت و مشاوره پزشکی را در دانشکده های پزشکی برگزار می کنند. سالانه ۱ میلیون نفر از اقصی نقاط جهان به بیمارستان های این کشور مراجعه و از خدمات مختلف پزشکی و درمانی استفاده می کنند

۲) سنگـاپـور

کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی سنگاپور عالی است. رعایت اصول ایمنی، اجرای طرح های تحقیقاتی پیشرفته، پزشکان تحصیل کرده و قابل اعتماد و... این کشور را به قطب پزشکی آسیا تبدیل کرده است. سنگاپور با ۹ بیمارستان و ۲ مرکز خدمات درمانی پیشرفته توانسته اعتبارنامه کمیسیون پزشکی آمریکا و سنگاپور را دریافت کند. پزشکان این کشور سالانه با درمان ۳۷۴ هزار نفر بیمار مالزیایی، اندونزیایی و نپالی پیشرفت قابل?توجهی در زمینه توریسم پزشکی داشته اند. سنگاپور در کنفرانس بین المللی مسافرت های پزشکی با ارائه پیشرفت های پزشکانش، جداسازی دوقلوهای به هم چسبیده، جراحی های چشم و دندان، موفقیت های خود را به رخ کشورهای دیگر کشید.

۳) مصــر

هزینه جراحی زیبایی و پلاستیک در بیمارستان های مصر ۶۰ تا ۷۰ درصد ارزان تر از بیمارستان های بریتانیا و آمریکاست. مثلا جراحی لیپوساکشن در مصر ۲۵۰ دلار خرج دارد در حالی که برای همین جراحی در آمریکا و انگلیس، حداقل باید ۲ هزار دلار پرداخت.

۴) مجـارستــان

اگر کسی قصد دارد برای درمان طبیعی و کاهش دردهای عضلانی و مفاصلش به خصوص پا و کمردرد در چشمه های آب گرم تمیز و پاکی که خواص درمانی دارند، با خیال راحت دراز بکشد و نگران هزینه اش هم نباشد، باید به مجارستان سفر کند. وزارت بهداشت مجارستان در سال های اخیر با الگوبرداری از نظام سلامت آلمان و اتریش، نظام بهداشت و سلامت عمومی اش را اصلاح کرده و در زمینه عرضه خدمات پزشکی با کیفیت و ارزان به قدرتی منطقه ای تبدیل شده است. این کشور با سرمایه گذاری در دندان پزشکی، توانسته است سالانه ۲۲۷ میلیون یورو درآمد داشته باشد. وزارت بهداشت مجارستان تلاش می کند با تجهیز بیمارستان ها و آموزش دندان پزشکان و جذب پزشکان اروپایی، گردشگران بیشتری را ترغیب کند تا به این کشور سفر کنند.

۵) کـاستـاریـکـا

کاستاریکا کشوری کوچک و در عین حال بسیار زیبا در آمریکای مرکزی است، با کوه های آتشفشانی معروف و ویژگی های شگفت انگیز طبیعی اش اما هدف همه توریست هایی که به این کشور ۴ میلیون نفری سفر می کنند، لذت بردن از سواحل آرام و گرم ۲ سوی آن و کناره های اقیانوس اطلس یا دریای کارائیب و هوای مطبوع و سایه نخل های نارگیل نیست. ۱۵ درصد این توریست ها یا برای معالجه دندان ها و کاشتن دندان به این کشور سفر می کند یا برای بزرگ یا کوچک کردن سینه های خود یا برداشتن چین و چروک صورت و قلمی کردن بینی شان ، زیرا هزینه های این جراحی ها در کاستاریکا بسیار پایین تر و کمتر از اروپا و آمریکاست.

۶) هـنــد

سرزمین یوگا و مرتاض ها و رنگ های شاد، سالیانه جمعیت زیادی از جهانگردان پزشکی را برای جراحی های قلب، چشم و عضلات و استخوان به خود جذب می کند. در حال حاضر بسیاری از مردم جهان با استفاده از خدمات مسافرتی و پزشکی ارزان و با کیفیت، به این کشور سفر و از خدمات دندان پزشکی بیمارستان های این کشور که ۱۰ برابر ارزان تر از نقاط دیگر است، استفاده می کنند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده اند هندوستان در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ رتبه اول توریسم پزشکی جهان را داشته است و قصد دارد تا سال ۲۰۱۲ از این راه ۲ میلیارد دلار درآمد کسب کند.

۷) تـرکـیــه

کمتر کسی می داند بعد از آمریکا، بیشترین مراکز پزشکی و بیمارستان هایی که عضو جی. سی ای (کمیسیون همکاری های پزشکی بین المللی) هستند، در کشور ترکیه قراردارند. دولت این کشور در سال های اخیر تلاش کرده تا امکانات و استانداردهای پزشکی و درمانی را به حد استانداردها و معیارهای درمانی اتحادیه اروپا و آمریکا برساند. به همین دلیل مراکز درمانی ترکیه سالانه پذیرای ۲۰۰ هزار بیمار متقاضی جراحی چشم هستند. علاوه بر این، برنامه گسترده ای برای تجهیز مراکز پزشکی و هتل های این کشور تدارک دیده اند تا بلافاصله پس از پیوستن به اتحادیه اروپا، توان عرضه خدمات فوق مدرن پزشکی را داشته باشند و رتبه اول توریسم پزشکی جهان را به دست آورند.

۸) لـیـتـوانــی

شهروندان کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا علاقه زیادی به لیتوانی دارند و برای استفاده از خدمات پزشکی درجه ۱ و ارزان، به این کشور می روند. شهروندان شبه جزیره بالکان به کادر پزشکی باتجربه و بیمارستان های فوق مدرن لیتوانی افتخار می کنند. پزشکان به افرادی که به سرطان و بیماری های خونی مبتلا هستند و به جراحی باسن و بای پس معده نیاز دارند، توصیه می کنند به این کشور سفر کنند.

۹) بـرزیــل

می توان با پرداخت ۳ تا ۶ میلیون تومان به مراکز پزشکی برزیل، انواع اعمال زیبایی را روی صورت و سینه انجام داد. در واقع پزشکان برزیلی به سرعت در حال تبدیل شدن به بهترین جراحان زیبایی دنیا هستند. ۴۰ سال پیش، وزارت بهداشت برزیل با تاسیس کلینیک و بیمارستانی مدرن در ریودوژانیرو و استخدام بهترین پزشکان کشور در آن، گردشگری پزشکی را در این شهر بنیان نهاد. این کشور دومین مرکز جراحی پلاستیک جهان پس از ایالات متحده آمریکاست. شهر سائوپائولو، بزرگ ترین شهر برزیل نیز یکی از بهترین بیمارستان های تخصصی پوست را دارد. این بیمارستان ترکیبی از مدرن ترین دستگاه ها، بهترین پزشکان و ارزان ترین خدمات است. دولت برزیل با استفاده از امکانات پیشرفته و پزشکان تحصیل کرده در اروپا و آمریکا، قصد دارد به یکی از قدرت های گردشگری پزشکی جهان تبدیل شود.

۱۰) پـانـامــا

پاناما در جغرافیای سیاسی جهان کشوری کوچک است، اما اهل نظر این کشور را یکی از قدرت های بلامنازع گردشگری پزشکی می دانند. به گفته کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، هزینه خدمات پزشکی در این کشور آمریکای مرکزی ۴۰ تا ۷۰ درصد پایین تر از ایالات متحده آمریکاست. بیمارستان های پاناما با اجرای روش های پیشرفته مدیریتی و استفاده از پزشکان و کادر درمانی تحصیل کرده در دانشگاه های بریتانیا و ایالات متحده آمریکا، سالانه پذیرای بیش از یک و نیم میلیون بیمار هستند. بیماران آمریکایی به دلیل مسافت اندک، فرهنگ مشابه و هزینه های پایین درمان تمایل بسیاری به درمان در بیمارستان های پاناما دارند.

۱۱) مـالــزی

کشور زیبای مالزی در حال حاضر سالیانه ۲۵۰ هزار توریست پزشکی را جذب می کند و این تعداد در حال افزایش است . در بیمارستان های مالزی به جهانگردانی که قصد بررسی سلامت جسمی خود را دارند، ۱ بسته پزشکی به نام «انسان تندرست» پیشنهاد می شود. با استفاده از این بسته، می توان آزمایشی کامل داد و از تندرستی مطمئن شد. اگر بخواهید چنین آزمایشی را در آمریکا یا انگلستان انجام دهید، حداقل باید ۳ میلیون تومان بپردازید.

۱۲) آفـریـقـای جـنـوبـی

بسیاری از بیماران از ایالات متحده آمریکا، اروپا و آسیا به این کشور آفریقایی سفر می کنند تا از خدمات پزشکی فوق مدرن و ارزان قیمت استفاده کنند. مراکز درمانی و تجهیزات پیشرفته در زمینه جراحی های زیبایی، پلاستیک و لیپوساکشن این کشور در جهان مشهور است. آفریقای جنوبی با استفاده از روش های بازاریابی و استفاده از جاذبه های توریستی، توانسته علاوه بر جذب بیماران، خویشاوندان آنها را نیز به استفاده از امکانات گردشگری این کشور ترغیب کند. وزارت بهداشت و گردشگری آفریقای جنوبی با همکاری یکدیگر روشی را ابداع کرده اند که بیمار بتواند به همراه اقوامش به این کشور سفر کند و پس از بستری شدن بیمار در بیمارستان، همراهانش در یکی از هتل های مدرن شهر اسکان یابند تا از جاذبه های توریستی استفاده کنند. دکتر ادوارد جکسون، مدیر بازاریابی یکی از بیمارستان های ژوهانسبورگ می گوید: «تمام هزینه های درمان، سفر، اسکان خانواده و... ۶۰ تا ۶۵ درصد ارزان تر از آمریکا و بریتانیاست.»

۱۳) فـرانـســه

شهروندان فرانسه علاوه بر فرهنگ، تاریخ و... به نظام بهداشت عمومی کشورشان مفتخرند و معتقدند از این نظر یکی از بهترین ها در جهان هستند. به گفته سازمان بهداشت جهانی، این کشور یکی از بهترین مراکز درمان بیماری هاست. مراکز درمانی بسیار پیشرفته و بهره گیری از کادر کارآمد و مجرب باعث شده شهروندان کشورهای مختلف جهان برای درمان بیماری ها به این کشور اروپایی سفر کنند. نظام سلامت فرانسه با ارائه خدمات سطح بالا و ارزان، شهروندان و بیماران را به استفاده از خدمات درمانی این کشور ترغیب می کند. در مقایسه با دیگر کشورها، هزینه استفاده از مراکز درمانی در فرانسه بسیار پایین است. در سال ۲۰۰۴، نظام سلامت فرانسه اصلاح شد. این تغییرات کمک کرد تا پزشکان ۷۵ درصد بیشتر به مبتلایان بیمارهای عفونی و صعب العلاج خدمات ارزان قیمت بدهند و گردشگران بیشتری برای درمان به این کشور سفر کنند. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده امکانات و پزشکان بخش اورژانس و پرستاری بیمارستان ها و مراکز درمانی فرانسه در اروپا بی نظیر است. کارشناسان معتقدند افراد مبتلا به سرطان های نادر، بیماری های قلب و عروق و نارسایی کلیه برای درمان باید به فرانسه سفر کنند.

۱۴) آلـمــان

هزینه کمرشکن امکانات پزشکی برای شهروندان آمریکایی کمرشکن است، به همین دلیل برای استفاده از امکانات پزشکی مدرن و ارزان قیمت به دیگر کشورها مانند آلمان مسافرت می کنند. وزارت بهداشت آلمان اعلام کرده مراکز درمانی این کشور سالانه ۵۰ هزار بیمار از دیگر کشورها پذیرش می کنند. نظام بهداشت عمومی آلمان با پیشرفته ترین روش ها و قوانین، یکی از بهترین های اروپاست. این کشور اروپایی با بهترین و مدرن ترین بیمارستان ها و امکانات پزشکی، بهترین خدمات را به گردشگران پزشکی عرضه می کند. بهترین مراکز جراحی مغز، ارتوپدی، کلیه و قلب اروپا در این کشور وجود دارد.

بايد از سطح به ژرفا رفت

محمود وحدت : تحقیقات بازار شامل یکی از مهمترین و جذابترین جنبه های بازاریابی است . در این قسمت ، ما به توصیف تحقیق در بازار ، باتاکید بر نقش آن در تهیه اطلاعات ، برای تصمیم گیری می پردازیم.تحقیق در بازار مفهوم گسترده ای دارد و مرتبط با تمام جنبه های بازاریابی است .

وظیفه تحقیقات بازار

وظیفه تحقیق در بازار ، آماده کردن مدیریت برای تصمیم گیری ، با در اختیار قرار دادن اطلاعات مربوطه ، دقیق ، واقعی ، معتبر و بروز است.

امروز محیط پر رقابت و هزینه های زیادی که در تصمیم گیریهای ضعیف بوجود می آید ، ایجاب می کند که تحقیق در بازار ، اطلاعات صحیح ، منطقی و بی عیبی را فراهم آورد.مدیران بازاریابی ، باید تصمیمات استراتژی زیادی را در فرایند شناسایی و تامین نیازهای مشتریان ،به اجرا درآورید. آنها باید در مورد فرصتهای بالقوه انتخاب بازار هدف ، تقسیم بندیهای بازار ، برنامه ریزی و اجرای برنامه های مربوط به بازاریابی ، عملکرد و همچنین کنترل بازار ، تصمیم بگیرند .این تصمیمات وقتی با عواملی از قبیل : قیمت گذاری ، معرفی و ترویج محصول و توزیع آ ن ارتباط داده شود بسیار پیچیده تر خواهند شد . این تصمیمات از این هم پیچیده تر می شوند وقتی در ارتباط باعوامل غیر قابل کنترل محیطی از قبیل : شرایط اقتصادی ، وضعیت تکنولوژی ، قوانین و سیاستهای عمومی ، محیط سیاسی ، رقابت و تغییرات اجتماعی و فرهنگی ، قرار گیرند.

عامل دیگر در این زمینه ، پیچیده گیهای مربوط به مشتریان است. تحقیق بازار به مدیران بازاریابی کمک می کند تا بین متغیرهای مربوط به بازار ، محیط و مشتری ارتباط برقرار سازند . در صورت نبودن اطلاعات درست ، نمی توان واکنش مشتریان را با دقت و به صورت واقعی پیش بین کرد

در روش سنتی محققان ، وظیفه تهیه اطلاعات ومدیران بازاریابی وظیفه تصمیم گیری را بر عهده داشتند در حالی که اکنون محققان در مسائل بازار ، روز به روز ، درگیری بیشتری در زمینه تصمیم گیری پیدا می کنند و مدیران بازاریابی نیز هر روز بیشتر درگیر مسائل مربوط به تحقیق می شوند

برای بررسی نقش تحقیق در تصمیم گیری مدیران ، از مدلی به نام DECIDE استفاده می کنیم که در ادامه به توصیف آن می پردازیم

مدل DECIDE:

این مدل ، مفهوم تصمیم گیری را در شش مرحله به نمایش می گذارد .

1- تعریف مسئله

2- تعیین عوامل قابل کنترل و غیر قابل کنترل

3- جمع آوری اطلاعات مربوطه

4- مشخص کردن بهترین گزینه

5- توسعه و اجرای طرح بازایابی

6- ارزیابی تصمیم و فرایند تصمیم گیری

نقش حیاتی و مهمی که تحقیق در بازار ، در فرایند تصمیم گیری دارد ، تهیه اطلاعات مربوط و مناسب است.

هیچکس و هیچ سازمانی را از تحقیقات بازاریابی گریزی نیست .زیرا امروز بازار دنیا ، عرصه داد و ستد های گوناگون شده است ؛نظیر دادوستد های تجاری ( به مفهوم سنتی ) ، غیر تجاری که میان عرضه کنندگان خدمات غیر انتفاعی فرهنگی ، آموزشی ، پژوهشی و زیست محیطی صورت می گیرد و دادو ستدهای اجتماعی ، عاطفی ، روانی و سیاسی میان انسانها . بنابراین هر کس و هر سازمان چه تجاری و چه غیر تجاری ، برای تداوم بقاء و امکان موفقیت در ایجاد ارتباطات بهتر با مخاطبان خود ، باید آنان و محیط دادو ستد بازار خود را به خوبی بشناسد و این برعهده تحقیقات بازاریابی است .

موسسه ها و اشخاص بسیاری از تحقیقات بازاریابی استفاده لازم را می برند . این اشخاص می توانند تولید کنندگان کالاهای مصرفی باشند که به کمک تحقیقات بازاریابی برای آزمون فکرهای جدید در جهت تولید کالای خود ، طراحی بسته های جدید ، ارزیابی میزان اثر بخشی فعالیتهای تبلیغاتی و انتخاب و معرفی نام و نشان شرکت و محصول خود سود می جویند . دیگر تولید کنندگان کالاهای سرمایه ای هستند که تاکید زیادی بر پیش بینی فروش دارند .

- دیگر تولید کنندگان کالاهای واسطه ای که کالاهای بسیار متنوع تولید می کنند .

- ارائه دهنده گان خدمات مالی ، نظیر بانک ها و شرکتهای بیمه

- خدکات رسانه ای و تبلیغاتی ، مانند تلویزیون ، مطبوعات و موسسه های تبلیغاتی که از پیچیده هرین روشهای کمی و کیفی موجود بهره می گیرند

- موسسه های غیر تجاری ، نظیر سازمانهای دولتی و موسسه های آموزشی و غیر انتفاعی.

بطور کلی ، تحقیقات بازاریابی ، حوزه های وسیعی را در بر می گیرد که می توان به حوزه هایی چون تحقیقات اقتصادی ، تحقیقات بازار ، مطالعه مصرف کننده ، بررسی تقاضا،تحقیقات در مورد رقبا ،تحقیق در مورد کالا ،تحقیقات فروش ، تحقیق در مورد توزیع ، تحقیق در مورد فعالیتهای پیشبردی ، الگو سازی بازار و تحقیقات بازاریابی کلان ، اشاره کرد.

تحقیقات بازاریابی می کوشد ، واقعیات موجود در کلیه پدیده های بازاریابی را به نحوی روش مند و عینی بشناسد و اطلاعات سودمندی را برای تشخیص فرصتهای بازار، درک بهتری از فرایند بازاریابی و امکان بازبینی کاراتر و موثرتر عملیات بازاریابی ، دراختیار مدیران شرکتها قرار دهد و همه می دانیم که مدیریت در واقع چیزی جز تصمیم گیری نیست و تصمیم گیری نیز به طور تغییر ناپذیر با نااطمینانی ها(UNCERTAINITY) و مخاطرات (RISKS) محاط شده است . از طرفی ، نااطمینانی ، ناتوانی د رتبیین احتمال رویداد یک نتیجه است ، پس نا اطمینانی می تواند مخاطره یا ریسک را به بار آورد . در نتیجه در چنین شرایطی

سیاری از کارآفرینان در خلق و ایجاد یک محصول جدید و منحصربفرد مهارت دارند اما تعداد زیادی از کارآفرینان مشتاق از تعیین یا ایجاد بازاری که محصول یا سرویس آنها را تقاضا کند غفلت می ورزند. اغلب شنیده می شود که کارآفرینان با جملاتی مانند: «چون من محصول را دوست دارم افراد دیگری هم پیدا می شوند که آنرا دوست داشته باشند». «اگر دیگران می توانند با فروش این محصول درآمد داشته باشند پس من هم می توانم» «چون هیچ فروشگاهی در شهر من این محصول را نمی فروشد پس حتماً نیاز به آن وجود دارد» وجود نیاز برای محصول خود را توجیه می کنند. و این مرحله را نادیده می انگارند. اگر تحلیل بازار به صورت کاملتری انجام شود و کارآفرین از نتایج آن استفاده نماید، نرخ شکست کسب و کارهای جدید به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت. ضرورت تحقیق بازار به خصوص برای کارآفرینانی که قصد ارایه یک محصول جدید را دارند، بیشتر است»

تحقیق بازار چیست؟

اساساً تحقیق بازار مشاهده عملکرد مشتریان به منظور درک این که چیزی توجه آنها را جلب می کند و نهایتاً نتیجه گیری کردن از این مشاهدات است. Ameriean Marketing Association با بیانی رسمی تر تحقیق بازار را اینگونه تعریف می کند: “تحقیق بازار، جمع آوری، ثبت وتحلیل سیستماتیک و هدفمند داده ها درباره مشکلات مرتبط با بازاریابی کالاها و خدمات است.”

چرا تحقیق بازار انجام می‌ گیرد؟

اطلاعاتی که از تحقیق بازار بدست می‏آیند از آندسته‏ای نیستند که تنها فایده آنها دانستنشان است و اصطلاحاً اطلاعات عمومی بشمار رود بلکه تحقیق بازار باید بتواند راهنمای شما در تصمیم‏گیریهای استراتژیک کسب و کارتان باشد این تحقیق هنگامی باارزش است که بتواند منشاء درآمدی بیشتر از هزینه‏ای که ایجاد کرده باشد فرض کنید که شما در یک بررسی به یکی از نیازهای پاسخ‏گفته‏نشده مشتریان پی ببرید بر این اساس شما می‏توانید محصول یا خدمت جدیدی ارائه دهید یا در محصول فعلی تغییراتی متناسب با این نیاز ایجاد کنید.

تحقیق بازار ارتباط شما با مشتریان فعلی و بالقوه‏تان برقرار می‏سازد و به شما کمک می‏کند تا فرصتها را در بازار تشخیص دهید. به‏عنوان مثال اگر شما بخواهید یک خرده‏فروشی در یک موقعیت خاص جغرافیایی برپا کنید و متوجه شده‏اید که هیچ خرده‏فروشی مشابهی در حال حاضر وجود ندارد شما در واقع یک فرصت مناسب را یافته‏اید. این فرصت موفقیت هنگامی ارزشمندتر خواهد بود که در آن منطقه تعداد زیادی از افراد مناسب بازار محصول شما سکونت داشته باشند.

تحقیق بازار ریسک فعالیتها را کاهش می‏دهد، برخی از تحقیقهای بازار بجای آنکه فرصتی را شناسایی کنند ممکن است شما را از انجام یک فعالیت از پیش برنامه‏ریزی‌شده بازدارند. فرضاً اطلاعات بازاریابی ممکن است گویای این واقعیت باشند که بازار در یک ناحیه خاص از یک محصول یا خدمتی که شما قصد ارائه آن را دارید اشباع شده است و شما تصمیم بگیرید که محصول خود را تغییر دهید یا یک ناحیه دیگر را برای عرضه آن بیابید.

تحقیق بازار مشکلات بالقوه را کشف و شناسایی می‏کند، فرض کنید که قصد دارید در یک محل ساختمان احداث کنید ولی در تحقیقات بازار متوجه می‌شوید که در آن ناحیه تهیه تلفن برای واحدهای احداثی سخت است و مخابرات نیز در آینده نزدیک طرحی برای توسعه و تآمین تلفن ندارد در اینجا شما یک مشکل بالقوه را تشخیص داده‏اید که عبارت از دشواری احتمالی یافتن مشتری برای واحدهای ساخته‌شده است.

تحقیق بازار محکی برای شما ایجاد می‏کند و به شما کمک می‏کند که پیشرفتهای خود را پیگیری کنید. مهم است که شما برای سنجش و مقایسه‏های آینده موقعیت خود در بازار را در زمانهای مختلف بدانید. تحقیق بازار مداوم(نظیر تحقیقهای سالیانه مستمر) به شما این اجازه را می‏دهد که چگونگی پیشرفت خود در طول زمان را مشاهده کنید و نیز نمودار این روند را در بازه‌های بین دو تحقیق رسم کنید. به‏عنوان مثال شما ممکن است در یک ارزیابی به این نتیجه رسیده باشید که 65 درصد از مشتریان شما را زنان 35 تا 50 ساله تشکیل می‏دهند و یک سال بعد دریابید که این دسته سنی حدود 75 درصد مشتریان شما را تشکیل می‏دهند و بدین ترتیب شما روند تغییر جمعیت مشتریان خود را پیگیری می‏کنید.

تحقیق بازار شما را در ارزیابی میزان موفقیتتان کمک می‏کند، اطلاعات جمع شده در تحقیق بازار به شما کمک می‏کند که بدانید آیا به هدفهای خود رسیده‏اید یا نه. به عنوان مثال اگر بازار هدف شما زنان سنین 35 تا 50 سال هستند با توجه به نتایجی که قبلاً آمد می‌توانید نتیجه بگیرید که شما حرکتی موفقیت‌آمیز به سمت هدف دارید( اگر نه، اطلاعات می‏توانند نشانگر نیاز به تغییر استراتژیهای بازاریابی باشند!)

آنچه تحقیق بازار می‏تواند به شما بگوید:

1- مطالعات تقسیمات بازار اطلاعاتی درباره ویژگیهای مشترک مشتریانتان فراهم می‏آورد این اطلاعات پاسخ پرسشهایی نظیر این پرسشها را می‏‏دهد: مشتریان من چه کسانی هستند؟ جمعیت آنان چقدر است؟ چند درصد آنها را مردان و چقدر از آنان را مردان تشکیل می‏دهند؟ توزیع سن، درآمد و میزان تحصیلات آنان چگونه است؟ شغل آنان، مهارتها، علایق و سرگرمیهای آنان چیست؟ چند فرزند دارند؟ در چه مناطقی زندگی و کار می‏کنند؟

2- اطلاعات مربوط به توان خرید و عادات خرید، قدرت مالی و ویژگیهای اقتصادی بازار هدف، شما را معلوم می‏سازد. برخی از پرسشهایی که در اینجا پاسخ داده می‏شوند از این قرارند: متوسط هزینه‏ای که برای خرید خدمت یا محصولی مشابه محصول من صرف می‏شود چقدر است؟ با توجه به بازار هدف درحال حاضر از خدمات من چه استفاده‌ای می‌کنند؟ چه قیمتی برای این محصول مناسب است؟ چه موقع آنها خرید می‏کنند؟ از کجا خرید می‏کنند؟ چرا آنها تصمیم به خرید می‏گیرند؟ چند بار در ماه یا سال از این محصول خریداری می‏کنند؟ چه نوع خودروهایی می‏رانند؟ آیا صاحب خانه هستند یا اینکه اجاره‏نشینند؟ درآمدهای اضافی خود را معمولاً صرف چه نوع کارهایی می‏نمایند؟ از چه روشی برای پرداخت استفاده می‏کنند( نقد، چک، کارت اعتباری یا . . .)؟ از چه حدی از اعتبار مالی برخوردارند؟

3- جبنه‏های روانشناسانه‏ای وجود دارند که به اطلاعات مربوط به دریافتها و ارزشهایی که در ذهن مصرف‌کنندگان بازار شما وجود دارد برمی‌برگردند و به سؤالاتی جواب می‏دهند که برخی از آنها بدین صورتند: واکنش بازار در برابر تصمیمها یا برنامه‏های مختلفی که ممکن است به اجرا بگذارم چیست؟ در بازار شرکت مرا در مقایسه با سایر شرکتها چگونه ارزیابی می‏کنند؟ چه کیفیات و ویژگیهایی هستند که مشتریان من آنها را مهم می‌پندارند؟ چه کسی در یک شرکت یا خانواده برای خرید این محصول تصمیم می‏گیرد؟ آیا برای آنها نظرات دیگران در موردشان خیلی اهمیت دارد؟ فاکتورهای تعیین‏کننده در تصمیم به خرید کدامند؟ آیا آنها بهترین را برای خانواده خود می‏خواهند؟ آیا آنها به دنبال وسیله‏هایی می‏گردند که موجب صرفه‏جویی در زمان و راحتی بیشتر کارها می‏شوند؟ نیازهای برآورده‏نشده آنها کدامند؟ آیا آنها تقاضای خدمات پس از فروش بیشتری برای محصول را دارند؟ آیا عمده توجه انها قیمت پائین است؟ به چه رسانه‏ای(روزنامه، مجلات، رادیو، تلویزیون، تبلیغات اینترنتی . . .) بیشتر توجه نشان می‏دهند؟

4- اطلاعات رقابت در بازار درباره سایر شرکتهایی است که در همان زمینه کسب و کار شما مشغول فعالیت هستند و سؤالاتی که تحقیق بازار به آنها جواب می‏دهد عبارتند از: رقبای اصلی من در بازار کدامند؟ چگونه با من رقابت می‏کنند؟ در چه زمینه‏هایی رقیب من به شمار نمی‏آیند؟ نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ آیا نقاط ضعف آنها می‏تواند فرصتهای سودآوری برای من فراهم آورد؟ چه چیزی کسب و کار مرا در این بازار منحصربه‏فرد می‏سازد؟ ارزیابی رقبای من از موقعیتشان در بازار چیست؟ چگونه خدمات خود را به بازار عرضه می‏کنند؟ مشتریان آنها کیستند؟ رهبران این صنعت کیستند؟ حجم فروش آنها چفدر است؟ موقعیت مکانی آنها کجاست؟ آیا آنها سودده هستند؟

5- اطلاعات عوامل محیطی از محیط سیاسی و اقتصادی که می‏تواند بهره‏وری و فعالیتهای شما را تحت تأثیر قرار می‏دهد پرده برمی‏دارد. شما باید بتوانید در این قسمت پرسشهایی نظیر این را پاسخ گویید: روند جمعیتی در حال و آیند چیست؟ روند حرکتی اقتصاد اجتماع چگونه است؟ سیاستهای اقتصادی-سیاسی چه تأثیراتی بر بازار مصرف یا صنعت من خواهد گذاشت؟ چه میزان رشدی برای بازار مصرف من متصور است؟ چه عوامل بیرونی بر این صنعت تأثیر خواهند گذاشت؟

هر چند بررسی اینکه آیا برای یک محصول یا خدمت در یک بازار مشخص نیاز وجود دارد، می تواند فرآیندی زمان بر و پرهزینه باشد اما این زمان و هزینه ها بسیار کمتر از زمان و هزینه هایی است که کسب و کاری که موردنیاز نیست تلف می کند

از دکتر امیرشاهی، پیشکسوت بازاریابی ایران تجلیل شد

محمود وحدت : مراسم تجلیل از دکتر امیرشاهی امروز دوشنبه ۲۴ مردادماه برگزار شد. انجمن علمی بازاریابی ایران بانی این مراسم بود. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی نیز محل برگزاری این مراسم باشکوه بود.

برنامه تجلیل در نهایت سادگی اما با قلبهای آکنده از احترام به این استاد و پیشکسوت بازاریابی ایران، آغاز و انجام یافت.

دکتر امیرشاهی، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س) دارای رزومه‌ای بلند و بالا است. اما این روزمه در مقایسه با شأن علمی و اخلاق حرفه‌ای کم دیده می‌شود. حدود ۱۰۰ مقاله، دفاع پایان‌نامه‌های دانشجویان، حضور در کنفرانسهای بین‌المللی در مقام رئیس شورای سیاستگذاری، همه و همه در برابر رفتار حرفه‌ای و اخلاق انسان دوستانه دکتر امیرشاهی ناچیز جلوه می‌کند.

از دکتر روستا، دکتر ابراهیمی، دکتر وظیفه‌دوست، دکتر ناصحی‌فر زمانی که پشت تریبون قرار گرفتند تا لحظه‌ای کوتاه از دکتر امیرشاهی بگویند، همچنان به سمت و سوی اخلاق و منش دکتر امیرشاهی گرایش یافتند و واژه‌ها بر مدار صداقت، نشاط، با اخلاق، انرژی مثبت، آرامش، امیدوار، امیدآفرین، ارزش آفرین، خوشرو، خوش سلیقه، منظم، کارآمد، برنامه‌ریز قرار گرفت.

دکتر امیرشاهی در آغاز برنامه از حاضران قدردانی کرد و ابزار خوشحالی خود را نشان داد. اما عنوان کرد که انجمن یک اشتباه کرده است، چرا که دیگرانی هستند ساعی و پر تلاش، و شایسته بود ار آنان تجلیل می‌شد. از دکتر روستا، دکتر ابراهیمی نام بردند.

می‌دانیم عمق گرایش و علاقه‌مندی هر استادی را به رشته تحصیلی‌اش می‌توان در زندگی فردی او جستجو کرد. دکتر امیرشاهی ۲ دختر دارد و هر دو در رشته بازاریابی فعالند. یکی مدیر بازاریابی یک شرکت بین‌المللی در خارج از کشور است، و دیگری نیز در یک شرکت بین‌المللی در حوزه برندینگ آغاز به کار می‌کند.

محفل گرم و دلنشین دکتر امیرشاهی با حضور استادان بازاریابی ایران از دکتر هرمز مهرانی، دکتر بلوریان تهرانی، دکتر محمدیان، دکتر نوفرستی و دانشجویان دوره کارشناسی ارشد او به همراه مادر، و همسر و علاقه‌مندان دور و نزدیک اهالی بازاریابی مثال‌زدنی بود، بی پیرایه، بدور از رفتارهای تصنعی. به همین دلیل دکتر امیرشاهی نیز با همان اخلاق خالصانه‌اش ازتجربیاتش گفت. از اینکه چرا در دوره جوانی به او پیشنهاد کرده‌اند در یک شرکت خودرویی، ناظر دولت باشد. بعدها به دلیل فعالیتش، هیأت مدیره‌ای برای آن شرکت تشکیل می‌دهد. بی‌آنکه بداند او را نیز به عضویت هیأت مدیره در می‌آورند. سپس مدیرعاملی را به وی می‌سپارند.

دراین محفل گرم و دلنشین که در ماه مبارک رمضان برگزار شد، دکتر امیرشاهی از سه اصل گفت. به گفته دکتر امیرشاهی، این سه اصل، رضایت او را از زندگی تأمین کرده است.

  1. بها دادن به کیفیت    ۲٫  برای پول کار نکردن   ۳٫  لذت بردن از کاری که انجام می‌دهم

خاطره‌ای از روزهای کاری‌اش گفت، توصیه‌هایی برای مدیران داشت، توصیه‌هایی را برای دانشجویان بر زبان راند. برای انجمن علمی بازاریابی توصیه‌هایی کرد. از جمله آنکه موضعگیری کنند اما عالمانه، هوشمندانه و در برابر آنها که با فریبکاری عمل می‌کنند، بایستند.

بخشی از برنامه تجلیل از دکتر امیرشاهی با جملات و عباراتی تداوم یافت که حاضران برروی برگه‌هایی از وی نوشتند. من نیز امیرشاهی را به این شکل نوشتم.الف یعنی ادب، میم یعنی متانت، ی یعنی یادگیرنده، ر یعنی رهنما، شین یعنی شاد، الف یعنی اخلاق مدار، هـ یعنی هدفمند، و« ی» یعنی یاور دانشجویان و جامعه.

دکتر امیرشاهی، بازاریابی را مشکل اصلی در کشور دانست و گفت: به نظرم اگر بازاریابی اصلاح شود، بسیاری از مشکلات حل می‌‌شود. به همین دلیل در این رشته تحصیل کردم.

«برندسازی» و وظیفه روابط عمومی

محمود وحدت : «برندسازی» اصلی ترین وظیفه روابط عمومیدر سال های اخیر اتفاقی تازه در حوزه تبلیغات و بازاریابی رخ داده است. این اتفاق، نخست با انتشار کتاب «سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی» آغاز شد؛ موسیقی که نشان داد تبلیغات با همه هنرنمایی، افسونگری، رازآلودی و اسطوره سازی نتوانسته است در برندسازی نقش موثری ایفا کند.
شایان ذکر است در کنفرانس بین المللی برند که روزهای ۱۹ و ۲۰ دی ماه سال گذاشته در تهران برگزار شد، صاحب نظران ایرانی و خارجی جملگی بر این باور بودند که «تبلیغات» نقش موثری در «برندسازی» ندارد.
اکنون صاحب نظران بازاریابی به جد بر این باورند که «روابط عمومی» نقش تازه ای می یابد و اصلی ترین نقش و وظیفه روابط عمومی، «برندسازی» است.
«برند» یعنی نام و نشان تجاری، هویت، اعتبار و تعابیری از این قبیل. پرویز درگی، مولف و مترجم کتاب های بازاریابی، معادل «خوشنامی» را در تعریف «برند» عنوان کرد. برای آن که صحت و استحکام این «معادل سازی» را ارزیابی کند، در جمع «روابط عمومی ها» حضور یافت و افزون بر به کارگیری این واژه سخنرانی خود را با عنوان «نقش روابط عمومی ها در خوشنامی سازمان ها» ایراد کرد تا با بهره گیری از آرا و دیدگاه ها، به جمع بندی دقیق تری دست یابد.
آنچه در پی می آید گزارش فشرده ای است از این سمینار که می خوانید:
مریم عاطفی: «نقش روابط عمومی در خوشنامی سازمان ها» موضوع سمینار اسفندماه انجمن روابط عمومی ایران بود که روز چهارشنبه هشت اسفندماه سال جاری در تالار حرکت برگزار شد.
پرویز درگی، عضو هیات علمی مقطع کارشناسی ارشد سازمان مدیریت صنعتی، سخنران این سمینار بود.
این سمینار با نگاهی نو به فعالیت های روابط عمومی در عصر جدید به ویژه در سال های اخیر، تازه ترین فعالیت اصلی روابط عمومی را «برندسازی» معرفی کرد.
سخنران-پرویز درگی-نخست از مردم سالاری مصرف کننده سخن گفت. در توضیح این تعبیر گفت: «امروزه در بازار، مردم سالاری مصرف کننده حاکم است و مصرف کنندگان انتخاب های متعددی دارند بنابراین هویت و اعتبار شما باید به آن ها بگوید که شما را انتخاب کنند.»
سخنران با اشاره به تعریف جالبی از موسسه روابط عمومی انگلستان به تعریفی دست یافت که وظایف روابط عمومی را بیان می کرد: «روابط عمومی، مجموعه فعالیت هایی است که با هدف حفظ و توسعه خوشنامی (reputation) سازمان صورت پذیرد. متکی بر همین تعریف، مدیریت خوشنامی همان مدیریت برند است. از این رو، روابط عمومی مترادف است با حفظ و توسعه خوشنامی و آن برآیندی است از آنچه شما می گویید، عمل می کنید و دیگران درباره شما می گویند.
«درگی»، عرصه های فعالیت روابط عمومی را در راستای مدیریت خوشنامی چنین برشمرد:
۱) مسایل اقتصادی و ستادی
۲) امور حکومتی و دولتی
۳) ارتباطات بازاریابی
۴) ارتباطات درون سازمانی
۵) روابط اجتماعی
پرسش اساسی این بود که ارتباطات بازاریابی و روابط عمومی باید چگونه باشد؟
پاسخ این پرسش را درگی چنین عنوان کرد:
۱) بازاریابی کسب رضایت مشتری به شیوه ای سودآور است.
۲) روابط عمومی بسترساز خوشنامی شرکت است.
از تعادل شایسته بین این دو، جذب، نگهداری و رشد مشتریان پدید می آید.
● چرا باید برند آفرید؟
«دلیل اصلی برای آفریدن یک نام تجاری چیست؟ پرسشی بود که پاسخ آن را سخنران چنین عنوان کرد: دلیل اصلی برای آفریدن یک نام تجاری آن است که مصرف کنندگان را وادارید تا تعدادی از صفات و کیفیت های مورد نظر را با محصول خاص شما برابر بدانند. برای مثال با شنیدن نام بنز، «مهندسی» یادآوری می شود. با شنیدن بی ام و (BMW) «شتاب» با شنیدن فیات به یاد «زیبایی» می افتید.»
تاکید سخنران این سمینار آن بود که نشانه ها مهم هستند، اما مهم تر از آن ها رفتار و کردار شماست. از این رو توصیه وی برای روابط عمومی ها چنین بود:
۱) نیروهای شایسته را انتخاب کنید.
۲) بر روی آموزش ایشان سرمایه گذاری کنید.
۳) نظارت و کنترل شایسته ای در راستای مشتری نوازی داشته باشید.
جمله معروف آموزگار مدیریت، پیتر دراکر، بارها در این سمینار از سوی سخنران اظهار شد تا آن جا که دراکر می گوید: «کم تر حرف بزن، بیش تر عمل کن،»
درگی با اشاره به آن که بازاریابی و روابط عمومی علم هستند، گفت: «بازاریابی و روابط عمومی هر یک رشته ای حرفه ای هستند، شما نمی توانید آن ها را به فلان پسرخاله یا فرد دیگری بسپارید که برای این رشته ها آموزش ندیده اند.»
سپس ۳۰ توصیه نهایی برای روابط عمومی ها داشت و سخنان خود را چنین جمع بندی کرد:
¦تمام کارکردهای شرکت نظیر تولید-مالی-روابط عمومی،... برای این به وجود آمده اند که در خدمت کارکرد بازاریابی و مشتری نوازی قرار گیرند.
روابط عمومی علم و هنر به دست آوردن اعتماد افراد ذینفع در یک سازمان و استفاده بهینه از آن است.
هدف اصلی روابط عمومی، ساختن نام تجاری است: «اگر نتوانید یک نام تجاری قدرتمند بسازید، همه این کارکردهای دیگر، هر قدر که خوب ایفا شوند، به موفقیت یک شرکت کمکی نخواهند کرد. پس نوع نگاهمان را به بازار و مشتریان عوض کنیم.

نقش مديران ارشد در ارتباط با مشتریان

محمود وحدت : چرا بسیاری از شرکت‌ها رابطه غیردوستانه با مشتریان خود دارند؟ به چه دلیل مدیران ارشد شرکت‌ها اجازه می‌دهند چنین وضعیتی پیش آید؟ پاسخ ساده است، زیرا تعداد معدودی از مدیران اقدام به ایجاد سازمان‌های مشتری‌مدار می‌کنند.
می‌توان گفت که چهار دلیل عمده برای عدم ارتباط مناسب با مشتریان وجود دارد. اول آنکه، اکثر مدیران ارشد بر این باورند که شرکت آنها از قبل دارای چنین ارتباط مطلوبی با مشتریان خود بوده است و تلاشی برای بهبود آن نمی‌کنند. اگر آنها در این زمینه با مشکلی مواجه شوند، فکر می‌کنند با افزایش بودجه خدمات به مشتری یا مطالعه بازار می‌توانند مساله را حل کنند. مرتبط ماندن با مشتری آنقدر امر مهمی‌است که همه آن را برای مدیران شرکت‌ها یک اولویت می‌دانند. اما اکثر مدیران آن را یک امر بدیهی می‌دانند و از آن غافل می‌شوند.
یک شرکت هواپیمایی را در نظر بگیرید. اگر این شرکت به لحاظ ارتباط با مشتریان ضعیف باشد، به آسانی می‌توان آن را زیر سوال برد و از آن انتقاد کرد. جان تگ، مدیر ارشد عملیاتی شرکت هواپیمایی یونایتد ایرلاینز قسمت اعظم کار خود را روی ارتقاي سیستم‌های اطلاع‌رسانی به مشتری، تکنولوژی‌های مشتری‌مدار و قابلیت‌های خدمات به مشتری متمرکز کرده است. وی در مصاحبه‌ای بیان داشت» بزرگ‌ترین چالش ما آگاه كردن سازمان به میزان فعالیت لازم برای ارتباط بهتر با مشتری است. بدون احساس ضرورت، حقیقتا تغییر دادن فرهنگ مان بسیار سخت است. حال که یونایتد‌ایرلاینز با شرکت هواپیمایی Continental ادغام شده است امید آن می‌رود که قدرت ارتباطی آن بیشتر شود.
دلیل دوم که چرا مدیران شرکت‌های بزرگ ارتباط محدودی با مشتریان دارند، این است که آنها قدرت نمادین روش‌های مدیریتی خود را دست کم یا نادیده می‌گیرند. نمونه و الگو بودن جزو ماهیت ثانویه مدیران کارفرما است و مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ باید نسبت به این جنبه از مدیریت آگاهی بیشتری داشته باشند.
مدیران ارشد نمی‌توانند وظیفه فرهنگ‌سازی در سازمان را به فرد دیگری واگذار کنند. آنها موثرترین و مهم‌ترین شخص در شرکت‌ها هستند که قادر به انجام این کار هستند. شیوه‌های مدیریتی مدیران ارشد روی عملکرد تیم‌های کاری، کارمندان و مدیران دیگر تاثیر می‌گذارد. زمانی که ارتباط مدیران ارشد با مشتریان قطع شود برای کل سازمان نیز چنین اتفاقی رخ می‌دهد.
سومین دلیلی که ارتباط با مشتری به مساله مبهمی‌تبدیل می‌شود این است كه به عنوان یک مساله مهم مدیریتی در نظر گرفته نمی‌شود. امروزه دغدغه و نگرانی مدیران مدرن مسائلی چون استراتژی، ادغام و تملک، قیمت سهام شرکت و قدرت ترازنامه است. ارتباط با مشتری کار سطح پایینی تلقی می‌شود و آنقدر پیش پا افتاده در نظر گرفته می‌شود که نمی‌توان آن را جزء اصلی فرمول موفقیت سازمان در نظر گرفت.
چهارمین و آخرین دلیلی که شرکت‌های بسیاری وجود دارند که ارتباط مناسبی با مشتریان ندارند این است که اکثر مدیران از تمام جنبه‌ها به مشتریان فکر نمی‌کنند. از دید یک مدیر ارشد در شرکتی بزرگ، مشتریان معمولا اطلاعات، نمودار یا اعداد و ارقام هستند. آنها به عنوان انسان‌های واقعی دیده نمی‌شوند.
نقطه کور مدیریت
کوتاهی در ایجاد سازمان‌های مشتری‌مدار و عدم درک نقشی که مدیریت ایفا می‌کند اشتباه بزرگ و هزینه‌برداری است. عدم ارتباط حقیقی و پایدار منجر به نابودی عواملی چون نوآوری، وفاداری مشتری و رشد سودآور در شرکت‌ها شده است. مدیران اندکی دریافته‌اند که چگونه سازمان‌های مشتری مدار را برپا کنند و فقدان چنین مدیریتی میلیاردها دلار سرمایه را در اقتصادهای جهانی و آمریکا از بین برده است. بارزترین مثال، صنعت خودروسازی ایالات‌متحده است که به دلیل عدم ارتباط مناسب مدیران با مشتریان فلج شد.
عدم برقراری ارتباط با مشتری برای بسیاری از صنایع دیگر نیز تبدیل به مساله بزرگی شده است. شرکت‌های کرایه اتومبیل در حال تلاش برای متعادل کردن کاهش هزینه‌ها و خدمات به مشتری هستتند. این وضعیت در مورد بیمارستان‌ها، شرکت‌های هواپیمایی و بانک‌ها نیز همین‌طور است. تعداد اندکی در این صنایع دارای مدیران مشتری مدار هستند و آنهایی که ارتباط مناسبی با مشتریان دارند (برای مثال شرکت هواپیمایی Southwest) به داشتن مشتریان وفادار، تقویت نوآوری و لذت بردن از کسب و کار پایدار مشهور هستند.
نادیده گرفتن اهمیت ارتباط با مشتری پیامد قابل توجه دیگری نیز داشته است. سال 2008 در زمان رکود اقتصادی شرکت‌های آمریکایی بیش از 130 میلیارد دلار برای آموزش و رشد کارمندان هزینه کردند که از این میان، حدود 50 میلیارد دلار صرف ارتقا و پیشرفت مدیران شد. این میزان مبلغی است که شرکت‌ها هزینه کردند تا از داشتن مدیران مستعد و مجرب برای آینده‌ای رو به رشد اطمینان حاصل کنند. یکی از رایج‌ترین و موثرترین راه‌ها برای پرورش مدیران آینده سنجیدن مهارت‌های مدیریتی آنها و ارائه بازخورد به مدیران است؛ یعنی اینکه به آنها نشان دهد تا چه میزان این مهارت‌ها را دارا هستند. به منظور انجام این کار، شرکت‌ها باید دقیقا تصمیم بگیرند چه مهارت‌هایی مهم‌ترهستند و ارزش ارزیابی دارند. این لیست از مهارت‌ها اغلب به عنوان «برنامه موفقیت» تلقی می‌شوند.
راه‌حل چیست؟
در اینجا به ذکر چند راهکار برای ایجاد ارتباط مناسب با مشتریان می‌پردازیم. جای هیچ تعجبی نیست که این راهکارها همان مشخصه‌های مدیران موفق است:
به ایجاد تنظیمات سازمانی جدید بپردازید. در شرکت‌های کوچک، تشکیلات سازمانی ساده است و برای مدیران ارتباط نزدیک با مشتری آسان است. در شرکت‌های بزرگ‌تر، تشکیلات سازمانی دارای پیچیدگی است. نظام سلسله‌مراتب و کاغذ بازی مانع رسیدن صدای مشتری به مدیران می‌شود. مدیران ارشد
به دلیل نداشتن دید روشن قادر به تشخیص یا پاسخ سریع به مشتریان نیستند.
در شرکت‌های متوسط، یک راه موثر برای از بین بردن موانع سازمانی، حذف دیوارها به طور فیزیکی بین سطوح است. شرکت Zappos با بیش از دوهزار کارمند دست به چنین اقدامی‌زد: در دفتر مرکزی پارتیشن‌هایی که میزکار کارکنان را از قسمت‌های دیگر مجزا می‌کند به حدی کوتاه است که افراد می‌توانند بایستند و به راحتی با آنها صحبت کنند. شرکت Communispace نیز یکی از سازمان‌هایی است كه به ارتباط با مشتری بسیار اهمیت می‌دهد. دفتر مرکزی این شرکت در ایالت ماساچوست آمریکا دارای طراحی فضای باز است. خانم دیان حسان، مدیر ارشد این شرکت طی مصاحبه‌ای گفت: نمی‌توانم شکل دیگری از محیط کار را تصور کنم. این مدل با فرهنگ، ارزش‌ها و تعهد ما به شفافیت و قابل دسترس بودن مطابقت دارد.
اقدامات مشتری مداری را ارزیابی کنید و برای آن پاداش قائل شوید. سیستم‌های ارزیابی و پاداش، چه رسمی‌و چه غیررسمی‌ کمک می‌کنند تا تعیین کنید افراد به چه چیزی توجه می‌کنند و چگونه رفتار می‌کنند. مدیران ارشد بايد در دادن پاداش به افرادی که برای ارتباط با مشتری تلاش بسیار می‌کنند پیشقدم باشند. یک گفته مشهور می‌گوید «هرآنچه که ارزیابی شود، مدیریت می‌شود» و این دستورالعمل در هر جنبه‌ای از ارتباط با مشتری کاربرد دارد. مساله اصلی این است که چه چیز باید مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرد و این ارزیابی چگونه باید انجام شود. در صورت امکان، معیارهای سنجش باید فراتر از داده‌های کمی ‌و آماری سنتی حاصل از تحقیقات بازار باشد. مدیران ارشد باید اصرار داشته باشند که صدای مشتری شنیده شود و کوچک‌ترین جزئیات آن شرح داده شود. داده‌های کمی‌ و آمار و ارقام مفید هستند اما معیارهای اندازه گیری کیفی و به صورت حکایت و داستان دارای عمق بیشتری است. صحبت و گفت‌وگو بیشتر از اعداد و ارقام به ما اطلاعات می‌دهند.
از تکنولوژی آنلاین استفاده کنید. با توجه به اندازه، تنوع و ماهیت جوامع مشتریان، ارتباط با آنها به شیوه‌ای اصولی و متفکرانه بدون استفاده از تکنولوژی آنلاین تقریبا غیرممکن است. اینترنت این امکان را می‌دهد که سازمان‌ها، اطلاعات بسیار زیاد و همین طور ارزشمندی را جمع‌آوری کنند. مدیران ارشد شرکت‌ها به جای عقب کشیدن و قطع ارتباط با میلیون‌ها مشتری باید از فناوری اینترنت استفاده کنند و اصرارداشته باشند که سازمان‌ها برای بهترشنیده شدن صدای مشتری از این تکنولوژی بهره ببرند. همچنین تکنولوژی آنلاین برای مدیران پرمشغله این امکان را فراهم می‌کند تا بر موانع زمانی غلبه کنند.
ضرورت فرهنگی
سازمان‌هایی که با مشتریان خود ارتباط دارند، جو سازمانی به‌خصوصی دارند. این موضوع اصلا ربطی به اندازه یا نوع فعالیت شرکت ندارد، چنین محیط‌های کاری دارای ویژگی‌های مهم مشترکی هستند: آنها خیلی ساختارگرا نیستند؛ دارای استاندارد بالا هستند؛ برای مسوولیت فردی اهمیت بسیاری قائلند؛ روحیه همکاری بالایی دارند؛ دارای «سیستم باز» هستند یعنی با محیط اطراف خود تعامل دارند و در آخر تعهد بسیار بالایی به شرکت، اهداف آن و کارمندانش دارند.
مدیران چگونه باید این جو سازمانی را ایجاد کنند؟ برای شکل‌گیری فرهنگ ارتباط با مشتری چه اقدامات مدیریتی مورد نیاز است؟ فرهنگ‌سازی صحیح وابسته به برخی اقدامات مدیریتی است که با محیط سازمانی دارای عملکرد بالا و موفقیت کسب و کار همراه شده است. به چند مورد از این اقدامات اشاره‌ای خواهیم کرد:
1. اهداف چالش انگیز را برای ارتباط با مشتریان قرار دهید. این به معنی وادار کردن سازمان‌ها به اتخاذ اهداف بزرگ و به چالش کشیدن سازمان برای بهبود ارتباط با مشتری است.
2. تعهد شخصی خود را برای دستیابی به اهداف ایجاد ارتباط با مشتری نشان دهید. این بدان معنا است که مدیران باید کاری را که به دیگران توصیه می‌کنند ابتدا خود آن را انجام دهند.
3. به هنگام برقراری ارتباط با مشتری، از نوآوری و انجام ریسک‌های حساب شده استقبال کنید. زمانی که کارکنان سازمان برای انجام کارهای نو و بدیع در پاسخ به مشتریان احساس آزادی کنند، فرهنگ ارتباط با مشتری بیشتر تقویت می‌شود.
4. برای حفظ ارتباط با مشتری مسوولیت‌های هر فرد را روشن کنید. مدیران باید راهنمایی و هدایت کافی برای هماهنگ سازی فعالیت‌های مختلف را فراهم کنند و مطمئن شوند که اطلاعات مشتری به افراد مناسبی منتقل می‌شود.
5. افراد را به مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به ارتباط با مشتریان تشویق کنید. مدیران باید به تمام کسانی که به اطلاعات مشتریان دسترسی دارند، اختیار و قدرت تصمیم‌گیری بدهد.
علاوه بر این اقدامات، مدیرانی که در ایجاد فرهنگ ارتباط با مشتری موفق عمل کردند گرایشات و جهت‌گیری‌های دیگری نیز داشته اند. آنها در کنار توجه به مشتری روی رقبا، عوامل موثر در بازار و جامعه متمرکز شده اند. سعی آنها بر این است که از بوروکراسی، سیاست‌های اداری و هر آنچه مخل عملکرد سازمان می‌شود اجتناب ورزند. عامل اصلی در شکل‌گیری فرهنگ ایجاد ارتباط با مشتری اندازه یا پیچیدگی سازمان‌ها نیست بلکه خواست و مهارت مدیران ارشد نقش اصلی را ایفا می‌کند.

اثربخشی تبلیغات


محمود وحدت :
هر روز و هر شب در محیط اطرافمان شاهد تبلیغات فراوانی هستیم. رادیو، تلویزیون، بوردهای تبلیغاتی، روزنامه‌ها و…; اما آیا همهء این تبلیغات منجر به فروش می‌شود؟ تحقیقات نشان می‌دهد درصد زیادی از این تبلیغات نه تنها تاثیری در میزان افزایش فروش نداشته بلکه گاهی باعث کاهش آن می‌شود.

تبلیغات غلط می‌تواند عملا میزان فروش یک محصول را کاهش دهد.جورج هی براون (George Hey Brown) که زمانی رییس تحقیقات بازاریابی در شرکت فورد بود، آگهی‌هایی را به طور یک در میان در مجله ریدرز دایجست (Readers Digest) به چاپ رساند. در پایان سال، کسانی که آگهی را ندیده بودند نسبت به کسانی که دیده بودند اتومبیل‌های فورد بیش‌تری خریداری کردند. در یک تحقیق دیگر معلوم شد مصرف یک نوشیدنی خاص در میان افرادی که آگهی آن را به یاد داشتند، کم‌تر از افرادی بود که آن را فراموش کرده بودند. تولید‌کننده نوشابه میلیون‌ها دلار صرف تبلیغاتی کرده بود که باعث فروش نرفتن آن می‌شد.
خود نویسندگان و محققان تبلیغات نیز بر این نکته واقفند و فقط مساله این است که نمی‌دانند کدام تبلیغات باعث فروش می‌شود.طبق تحقیقات انجام شده بر روی ۷۸ نام تجاری این نتیجه به دست آمد که در حدود ۷۰ درصد تبلیغات انجام شده تاثیر کوتاه‌مدت بر فروش داشته‌اند. از این میان ۴۶ درصد آن هم تاثیر بلندمدت داشته‌اند.در حدود ۱۰۰ سال پیش نیز ویلیام هسکث (William Hesketh) گفته بود نیمی از تبلیغات انجام شده به هدر می‌رود فقط ما نمی‌دانیم کدام نیمه از آن؟!
در سال ۱۹۹۷ شرکت اپل (APPLE) برنامهء تبلیغاتی راه‌اندازی کرد که در آن از شخصیت‌هایی چون آلبرت انیشتین، محمد علی کلی و پابلو پیکاسو استفاده کرده بود و شعار اصلی آن این بود:
«متفاوت بیندیش (Think Different) این تبلیغ در سال ۱۹۹۸ جوایز متعددی از جمله شیر نقره‌ای فستیوال کن را از آن خود کرد اما بعد از آن طی سه ماه، میزان فروش شرکت به ترتیب شروع به کاهش کرد.
از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ نیز ۸۴ درصد تبلیغاتی که جوایزی را از آن خود کردند شامل مزاح و لطیفه بوده‌اند و تنها ۲۲ درصد آن‌ها مخاطب را به خرید کالا دعوت می‌کرد.
متاسفانه از دید بسیاری از نویسندگان تبلیغات، تفریح مهم‌تر از فروش است. در ادامه پنج دلیل ذکر می‌شود که باعث عدم موفقیت تبلیغات می‌شود:
۱) تخصیص بودجه اشتباه:
بسیاری از شرکت‌ها برای انجام تبلیغات بودجه‌ای تخصیص می‌دهند اما هیچ نمی‌دانند این بودجه برای به نتیجه رساندن پروژهء تبلیغاتی کافی است یا نه؟ مثال رایجی در این باره وجود دارد که می‌گوید رسیدن به هدف در تبلیغات مانند شکار اردک است. فرض کنید به شما مقداری باروت و ساچمه می‌دهند اما مقدار باروت به حدی نیست تا این ساچمه‌ها را به سطح ارتفاع پرواز اردک‌ها برساند. در نتیجه هر چقدر هم که شلیک کنید چیزی عاید شما نخواهد شد.
۲) شناخت نام کالای شما شرط کافی نیست:
بسیاری از دست‌اندرکاران تبلیغات می‌پندارند در صورت شناخت نام کالا یا خدمتشان در اذهان عمومی، راه برای دستیابی به سبد خرید مشتریان باز است.
اما اشتباه بزرگی است که فکر کنیم در صورت مطرح بودن نام شرکت یا کالا هر کس سراغ ما خواهد آمد. همه مک دونالد (McDonalds) را‌می‌شناسند اما همه از آن‌جا غذا نمی‌خرند، باید برای جذب مشتری انگیزه ایجاد کرد.
۳) کارکنان خود را آموزش دهید:
فراموش نکنید کارکنان شما و چگونگی برخورد آن‌ها با مشتری، خود تبلیغ بسیار مهمی است. هر حرکت و جمله آن‌ها برای مشتریان موجود و آینده یک تبلیغ محسوب می‌شود.
شما می‌توانید بهترین تبلیغات را برای شرکت خود انجام دهید اما یک برخورد اشتباه از طرف منشی شما که به تلفن پاسخ می‌دهد، می‌تواند تمامی میلیون‌ها تومان رقمی را که برای معرفی شرکت خرج کرده‌اید، به باد دهد.
۴) اطلاعات لازم را درباره مشتری و مخاطب خود جمع‌آوری کنید:
در حقیقت به دنبال اطلاعاتی باشید که نیازها و خواسته‌های مصرف‌‌کننده و مشتری شمار ا در برداشته باشد.
۵) بازاریابی خود یک سرمایه‌گذاری است:
تبلیغات باید به سرعت باعث فروش شود. اگر هزینه تبلیغات را مانند هزینه‌های دیگری چون آب، برق، تلفن و… می‌بینید، سخت در اشتباهید. تبلیغات خود یک سرمایه‌گذاری است که باید برگشت داشته باشد، بنابراین در زمان‌ها و مکان‌هایی که مخاطب ندارید، تبلیغ نکنید

۵۰ عامل شکست بازاریابی

محمود وحدت : شکست” نقطه ی مقابل “موفقیت” نیست. ترجیحاً باید اظهار داشت که بهتر است نقطه ی متضاد موفقیت را عواملی نظیر بی تفاوتی و سهل انگاری در نظر بگیریم چراکه بی تفاوتی و بی مسئولیتی می تواند ما را در جاده توهم و بی میلی قرار دهد. در این شرایط بیهوده تلاش می کنیم و اهداف غیر واقعی برای خود قائل می شویم و متاسفانه نمی توانیم به خواست های خود جامه ی عمل بپوشانیم.

از سوی دیگر اگر بخواهیم موفقیت را بررسی کنیم باید اذعان داریم که مقوله مذکور صرفاً در "رسیدن” و "ثمر یافتن” است که می تواند معنا پیدا کند اصلاً مهم نیست که با چه نوع محدودیتهایی روبرو هستیم و یا چه حدودی در پیش رویمان وجود دارد؛ اگر بخواهیم بر روی محدودیت ها و موانع برچسب شکست بزنیم، با این کار خود ارزش ذاتی و وجودیمان را از بین می بریم و توانایی تغییر شرایط را از دست خواهیم داد. باید توجه داشت که هنر فائق آمدن بر محدودیت ها را بیشتر میتوان به عنوان یک تمرین معنوی و روحانی در نظر گرفت. این امر به شما ارزش، احترام، و شان خاصی عطا می کند، و سبب می شود که خودتان را به عنوان یک پیشرو در مسیر سفر به سوی کسب موفقیت های بیشتر ببینید.

بسیاری از افراد قضاوت های نا آگاهانه و نسنجیده ای از خود و توانایی هایشان دارند و قادر نیستند که تصویر مناسبی از شخصیت فردیشان در ذهن بسازند. این قبیل افراد مسیر صحیح معنوی زندگی خود را پیدا نکرده اند و در برخی موارد شاهد آن هستیم که پس مانده های عاطفی مسموم گذشته را به دوش میکشند و به هیچ وجه قادر به زمین گذاشتن آنها نیستند. عموماً ماهیت وجودی افراد از دو جزء تشکیل می شود. از یک طرف قسمتی از وجودتان هست که به شما اجازه پیش روی نمی دهد و از سوی دیگر قسمت دیگری از وجودتان هم هست که شما را تشویق می کند تا موقعیت های جدید را در آغوش بگیرید. نیکوست تنشی که میان این دو جزء ایجاد می شود را نه تنها به منزله ی یک امتیاز ویژه محسوب کنید، بلکه باید آنرا به عنوان نوعی عرصه ی مولد که حاوی گونه ای تعادل و آرامش است نیز در نظر بگیرید.

این قابلیت به شما کمک میکند تا بتوایند ارزیابی دقیقی از خواست ها و نیازهای خود داشته باشید البته رسیدن به تعادل و آرامش مبحثی نیست که بتوان به راحتی و با سرعت زیاد به آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به مطلوب خود باید یک روند معقول آن هم در یک بازه ی زمانی معین را طی کنید. اصولاً طبیعت پالایش و پاکسازی روح بدین شرح است: تبدیل کردن همه ی محدودیت ها و تاریکی ها به روشنایی. همچنین طبیعت شفا و بهبودی نیز این چنین است: ریشه کن کردن علائم و الگوهای اخلاقی و رفتاری دست و پا گیر و روشن کردن این مطلب که چه کسی هستیم و چه کسی می خواهیم باشیم اما مسئله ای که باید بیش از پیش به آن توجه داشت این است که "شکست” متضاد "موفقیت” نیست. ترجیحاً می توان اظهار داشت که نقطه ی مقابل موفقیت، چیزی نیست جز بی تفاوتی و سهل انگاری.

به این خاطر که بی تفاوتی ما را در جاده ی سهل انگاری و بی مسئولیتی قرار می دهد، سبب می شود تلاش بیهوده به خرج دهیم و اهداف غیر واقعی برای خود در نظر بگیریم.

موفقیت سراسر رسیدن و ثمر گرفتن است. گاهی اوقات شاید برای رسیدن به موفقیت لازم باشد عقب نشینی کنیم تا بتوانیم به آرامش و سکون بیشتری دست پیدا کنیم، و شاید گاهی اوقات لازم باشد از پیشروی های یک سویه به سمت ناشناخته ها دست بکشیم. اگر هدف مورد نظر خیلی فراتر از دست یابی باشد و ما با تمام قدرتمان تلاش کنیم تا بتوانیم به آن دست بیابیم، می توانیم نتیجه بگیریم که موفقیت در همان تلاشی که می کنیم نهفته است، در همان طی کردن مسیر، در توانایی تلاش کردن، در استطاعت رسیدن به مطلوب، در کمالی که تمامیت جسم، ذهن، و قلبمان را محصور کرده و آنها را با هم همسو میکند تا هدفی را که می خواهیم دنبال کنیم..

در راه رسیدن به رشد معنوی، ما نمی توانیم روند پیشرفت خود را از روی میزان کارهایی که برای انجام دادن باقی مانده است، ارزیابی کنیم. چرا که ما هیچ وقت نمی توانیم بفهمیم چه مدتی طول کشیده تا ما برای چالشی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم، آماده شویم. چالشی که حتی اگر ساده هم به نظر برسد، باز هم کاملاً سخت است و بیانگر گامی مهم در بالغ سازی روح بشریت به شمار می رود. نمیتوان گفت که ما در حال حاضر در کجای این مسیر رشد واقع شده ایم. ما نمی توانیم جایگاه فعلی خود را در مقام مقایسه با جایگاه دیگران مشخص کنیم. دلیلش کاملاً واضح است: شاید فردی را که ما می بینیم توانسته کارهایی را انجام دهد که ما نمی توانیم با موفقیت به پایان برسانیم ولی شاید در حوزه های دیگری دچار مشکل باشد که ما از آن بی اطلاع هستیم. چون نقاط ضعف آنها را به عینه نمی بینم، احساس می کنیم که اصلاً وجود ندارندهر کسی در مرحله ی رشد، بر چیزی غلبه می کند و از یک سطح به سوی سطوح دیگر گام بر می دارد تا در مسیر خود، رشد و تعالی عرفانی پیدا کرده و به نور و حقیقت دست پیدا کند. هیچ راه کمالی به غیر از این وجود ندارد. و این مسئله چیزی نیست که به شما بدهند یا اعطا کنند. باید آن را بدست آورید و این امر تنها با یک تصمیم ذهنی که با خود بگویید: "من باید آن را بدست آورم” میسر نخواهد شد. روح شما باید تمام مراحل تزکیه را تجربه کند..

● انتقال از شکست به موفقیت شامل چه مراحلی است؟

سطوح گذر از شکست و رسیدن به موفقیت شامل چه مواردی می شود؟ ابتدا باید به خودتان آزادی بدهید؛ افزایش موفقیت شما به شدت و کثرت میزان آزادی هایی که برای خود قائل می شوید بستگی دارد.

باید ببینید که تا چه اندازه می توانید خودتان را از قید و بندها و محدودیت ها نجات دهید. موفقیت فردی، مسئله ای نیست که تعریف خاصی داشته باشد، و یا بتوان برای آن استاندارهای جهانی قائل شد و سپس برای رسیدن به آن استاندارها تلاش نمود. زمانی به موفقیت دست پیدا خوهید کرد که با خودتان صادق باشید. باید این جرات را پیدا کنید که خودتان باشید و با تمام وجود درک کنید که در اعماق وجودتان چه چیزی نهفته است. باید ببیند که چشم های جهان به مقبولیت عام بیش از صداقت اهمیت می دهد. شاید تصور کنید که فرهنگ یا رسوم حاکم بر جامعه حیطه ای از موفقیت را نمایان می سازد، ولی همین استانداردهای مرسوم، برای سال بعد، نسل بعد، و دوره بعد تغییر پیدا می کنند و دیگر به عنوان موفقیت محسوب نمی شوند؛ اما استنباط ما از حقیقت و اینکه چه کسی هستیم همیشه می تواند مبین موفقیت باشد، چرا که با این دید کاری نکرده ایم جز اندازه گیری حقیقت و این حقیقت جویی و حقیقت شناسی تنها آزادی های بیشتری را برای ما به ارمغان می آورد، و ما را از روشنایی به سوی نورهای تابنده تر هدایت می نماید.

اگر با یکی دوبار غواصی کردن مروارید صید نکردی از اقیانوس ایراد نگیر، بگرد نقاط ضعف غواصی خود را پیدا کن شاید هنوز به عمق کافی نرسیده ای.

● شکستی نیست مگر دست کشیدن از تلاش

حال که با مفاهیم شکست وموفقیت بیشتر آشنا شدید با هم عواملی را که باعث میشود ما در کارمان نتوانیم نتایج دلخواه را بگیریم ، بررسی میکنیم

۱) ننوشتن اهداف ، نمی دانند از زندگی چه میخواهند ، هیچ هدف یا آرزویی ندارند یا اهدافشان مبهم است.

۲) میخواهند بهترین ها را به خدمت بگیرند بجای این که خود بهترین باشند .

۳) نداشتن تعهد، در نتیجه هیچ عملی انجام نمی دهند .

۴) بی نظم اند،( یک میز بهم ریخته) .

۵) دفتر ثبت ندارند ، معاملات وردوبدل ها را نمی نویسند .

۶) فقط به فکر خودش است واهمیت نمی دهد زیرمجموعه هایش چه می کنند .

۷) پیغام گیر تلفنی ندارد ( قابل دسترسی نیست ).

۸) تلفنها را سریع پاسخ نمی دهد ( بلافاصله ) .

۹) نداشتن اطلاعات کافی در زمینه بازاریابی در نتیجه بی علاقه وکسل می شود .

۱۰) بد قول است و سر قرار دیر می آید و توضیحی هم نمی دهد .

۱۱) افرادی را که دعوت می کند پی گیری نمی کند انگار اهمیتی ندارد.

۱۲) خیلی زود دست می کشد وتسلیم می شود ،( معمولا در ۹۰ روز اول) .

۱۳) با بروز مشکلات و مسائل بی انگیزه می شود ودچار تردید، لذا سرعتش کم می شود .

۱۴) درمورد سایر سیستم ها ( شرکتهای دیگر ) بد دهنی می کند ولذا اعتبار خود را به عنوان یک انسان مثبت از دست می دهد .

۱۵) واقعا در مورد کار جدی نیست .

۱۶) حرمت نفس پایینی دارد و با ماشین ولباس کثیف این طرف وآن طرف می رود (نمی داند که همکارانش او را به عنوان مدیر می شناسند) .

۱۷) تنبل است، می خواهد بدون کار کردن دستمزد های خود را ازطریق کار کردن همکارانش بگیرد.

۱۸) سند هایی که به دیگران می دهد کثیف ،بد خط و ناخوانا است .

۱۹) شرکت خود را نمی شناسد .

۲۰) نشناختن کالایی که تبلیغ می کند .

۲۱) به شکایت وگله گذاری های همکارانش توجه نمی کند .

۲۲) موفقیت های همکارانش را بیان نمی کند ( تشویق ؟؟؟؟؟؟) .

۲۳) کارهایش را روزانه انجام نمی دهد ( بجای روزی ۱ ساعت هفته ای ۷ ساعت کار می کند ).

۲۴) از دستمزد گرفتن مدیران خود ناراحت است .

۲۵) مدام شرکت ، مدیران ، محصول ونحوه دستمزد دهی را سرزنش می کند ، قر می زند(نمی خواهد مسولیت قبول کند) .

۲۶) توقعات غیر منطقی وغیر واقعی در برابر تلاش کم خود دارد .

۲۷) بجای همنشینی با افراد موفق ومدیران ارشد با افراد منفی باف می گردد(کبوتر با کبوتر باز با باز ……) .

۲۸) اصلا صبور نیست ، می خواهد بدون این که زیر سازی کند شرایط را فراهم آورد و زود به درآمد بالا برسد .

۲۹) اطلاعات جدید را به همکاران ویا مدیران خود سریع انتقال نمی دهد.

۳۰) مدام شکایت می کند ، زود افسرده شده و بسیار ضعیف ظاهر می شود .

۳۱) مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد ( از این کار به آن کار ) .

۳۲) در گیر نامه های زنجیره ای ، وسیستم های سرمایه گذاری و …… می شود.

۳۳) بجای تلاش فردی می خواهد با زیرکی، دیگران کار اورا انجام بدهند .

۳۴) از پرداخت هزینه های اضافی خوداری می کند ( هزینه کاتالوگ ، جلسات آموزشی و …….).

۳۵) انتفاد ها را شخصی تلقی می کند ، نه به معنی نه حالا است (دلیلی به من بده تا بله بگویم) ، ولی او به آنها زنگ نمی زند .

۳۶) نمی تواند خود را با تغییرات شرکت وفق دهد .

۳۷) اصلا کالای خود را نمی شناسد ، فقط پول برایش مهم است .

۳۸) به راحتی تحت تا ثیر اخبار و امواج منفی از طرف دوستان و افراد فامیل قرار می گیرد و به اخبار مثبت هیچ توجهی نمی کند ( از خود نظری ندارد) .

۳۹) بجای این که اکثر وقت خود را باهمکارانش باشد تنهاست .

۴۰) به مسئله مطلق گرایی زیاد وابسته است و تحمل هیچ کم وکاستی را ندارد .

۴۱) اصلا برنامه ای برای موفقیت ندارد بلکه برنامه هایش برای شکست آماده شده است .

۴۲) ظاهری غیر حرفه ای و غیر شیک دارد .

۴۳) همیشه به دنبال بهانه تراشی است .

۴۴) فکر میکند همه چیز را بلد است .

۴۵) مطالعه ندارد و اطلاعات خود را به روز نمی کند و از افراد متخصص در زمینه تبلیغات و بازاریابی استفاده نمی کند.

۴۶) از نظر ظاهری در وضع مزاجی خوبی نیست و انرزی کافی ندارد .

۴۷) فکر می کند همه چیز را خودش می داند و در هر مسئله ای اظهار نظر می کند.

۴۸) به شایعات گوش می دهد و ساده لوحانه با هر حرفی کار را متوقف می کند .

۴۹) برای این که جالب به نظر برسد دروغ می گوید .

۵۰) از همه مهمتر واقعا باور ندارد // to be , its up to me if its // اگر قرار است باشد بر عهده من است.

درس های کارآفرینی آقای Ma خالق سایت Alibaba.com



محمود وحدت :
ایده ها و رویاهای خود را پرورش دهید. حتی اگر الان ، سرمایه گذاری برای عملی کردن آن ها در دسترس نباشد.

تسلیم شرایط محیطی و مکانی نشوید. دنیای دیجیتال ، محصور شدنی نیست .

افراد و دوستان خوبی برای خود پیدا کنید و به مشتریانتان عشق بورزید . سعی کنید زیاد یادبگیرید.
من در سال 2000 گفتم اگر نه خرگوش در دنیا وجود داشته باشد ، اگر بخواهید یکی از ان ها را شکار کنید ، کافی است به یکی از آن ها خوب فکر کنید و بر روی گرفتن آن تمرکز کنید! تاکتیک خود را تغییر دهید ، خرگوش را تغییر ندهید!
فرصت های زیادی پیش روی است ، همه را نمی توان به دست آورد ، اگر یک فرصت خوب را به دست آورید کافی است . مسیر رشد را پله پله طی کنید. 6-یکی از دلایل عمده ای که باعث می شود ، افراد فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ، در ایجاد یک محیط کارآفرین و بستر سازی یک کسب و کار آنلاین ، با شکست و موفقیت های بسیار ضعیف رو به رو شوند ، آن است که آن ها ، ICT را خوب می شناسند ، اما نحوه عرضه ان در محیط کسب و کار را نمی دانند و مشتریان ، از کسب و کار آن ها استقبال نمی کنند . این گفته آقای Ma را می توان دلیلی بر اهمیت درک فضای غیر دیجیتالی و گواهی بر ضرورت آموزش مسائل کسب و کار غیر دیجیتالی به کارآفرینان دیجیتال دانست

شطرنج


محمود وحدت :
سالیان دراز است که از بازی شطرنج به عنوان بهترین بازی فکری یاد می‌شود. با توجه به قوانین و حرکت مهره‌های آن می‌توان به پیچیدگیهای تازه‌ای درباره این بازی پی برد. در این مقاله با نگاهی متفاوت سعی شده است درسهایی از علم مدیریت را در آن یافت؛ درسهایی که در این بازی شیرین در ارتباط با علم مدیریت می‌توان آموخت و آن‌ها را به کار گرفت، عبارتند از:

۱ – هدفمند بودن حرکت: یک شطرنج باز، هدف از بازی خود را مات کردن حریف مقابل در کنار یک نرمش فکری می‌داند. برای هر حرکت خود نیز هدفی دارد. حرکاتی به منظور گستــرش بازی، تأمین امنیت شاه و آرایش مهره‌ها برای حمله یا دفاع از این قبیل حرکات است. در بازیهای حرفه‌ای به منظور شناخت هر چه بیشتر سبک بازی حریفان، نیاز است که بازی حریفان، چند بار بررسی شده و مورد تجزیه تحلیل قرار گیرد. یک مدیر سازمان تولیدی و یا خدماتی نیز می‌بایست اهداف بلند و کوتاه مدت خود را با توجه به وضعیت پیرامونی (شرایط بازار، تهدید‌ها و فرصت‌ها، نقاط ضعف و قــوت و …) ترسیم کرده و برنامه‌های عملیاتی برای دستیابی به آن را مشخص و به صورت مداوم آن را کنترل کند. نکته مهم در تعیین اهداف سازمانی، انتخاب صحیح اهداف با توجه به تحلیل بازار و رقبار، مشخص کردن زمان، مجری، منابع، هزینه انجام پروژه و همچنین تعیین شاخصی به منظور اندازه گیری میزان دستیابی به هدف است.

۲ – سازماندهی: بازیکن با توجه به قانون شطرنج می‌تواند شاه را محصور، تهدید و به هدف خود (مات کردن شاه) برسد. مسلماً در این بازی برنده کسی خواهد بود که از حرکت مهره‌ها به نحوه مطلوبتری استفاده کند.
در این بازی برای اینکه بتوان شاه را محصور و آن را مات کـرد، نیاز به این است که از تمام مهره‌ها بهره گرفت و شاه را از جهات مختلف تهدید و جلو حرکت آن را مسدود کرد. مدیران نیز برای رسیدن به اهداف خود می‌بایست تمامی امکـانات و منابع لازم را مهیا کرده و زمینه‌های لازم جهت استفاده بهینه از آن را فراهم سازند. در غیر این صورت با کاهش کارایی و افزایش قیمت تمام شده محصولات خـود و در نتیجه از دست دادن تدریجی بازار رو به رو خواهند شد.
در این زمینه طراحی واقعی و اجرایی نمودار سازمانی، تعیین و ابلاغ مسئولیت‌ها و شرح وظائف افراد، تعیین و تأمین منابع اجرای فرایند‌های سازمانی، مشخص ساختن روش‌ها و دستورالعملهای اجرای هر فرایند و تعریف و پایش شاخصهای اندازه گیری اثر بخشی و کارایی فرایند‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۳- هدایت مهره‌ها: به منظور مات کردن حریف کافی است تمامی مهره‌ها را بگونه‌ای کنار هم قرار دهید که ضمن پشتیبانی آن‌ها از یکدیگر، خانه‌های حرکت شاه حریف مسدود گردد. مسلماً اگر هر یک از آن‌ها بدون تعامل با دیگر مهره‌ها، در گوشه‌ای از صفحه شطرنج به کار گرفته شوند، شما پیروز میدان نخواهید بود. در یک سازمان نیز اگر پرسنل واحد‌های مختلف از جمله کیفیت، مهندسی، تولید، اداری و غیره هر یک سرگرم فعالیتهای خویش باشند و در یک راستا هدایت نشوند، آن سازمان به اهداف خویش نایل نخواهد شد.

۴ـ برنامه ریزی: برای مات کردن حریف نیاز به برنامه ریزی است. مسلماً بدون برنامه و تنها جواب بازی حریف را دادن، شما را به مقصود نمی‌رساند. برنامه ریزی در علم مدیریت نیز از اهمیت ویــــژه‌ای برخودار است. مدیران به خوبی می‌دانند، بدون برنامه ریزی به هیچ هدفی نخواهند رسید.

۵ – پایش و کنترل: در بازی شطرنج برنامه‌ای که در ذهن شما برای مات کردن حریف مقابل ترسیم می‌شود، مرتباً با توجه به حرکات تدافعی و تهاجمی حریف می‌بایست تغییر کند و گرنه‌‌ همان برنامه اولیه هیچوقت شما را به هدفتان نزدیک نمی‌کند.
در علم مدیریت نیز برنامه‌های تنظیم شده برای دستیـــــابی به اهداف می‌بایست در دوره‌های منطقی، کنترل و در صورت نیاز بهنگام گردد. همچنین عوامل عدم اجرای برنامه، شناسایی و با تعریف اقدامات اصلاحی موثر، رفع گردد.

۶ – حفظ مهره‌ها: از دیگر فنون مهم بازی شطرنج، حفظ مهره هاست. در بازی شطرنج هر مهره ارزشی نسبی دارد، و این ارزش بسته به موقعیت بازی متغیر است.
نیروهای انسانی هر سازمانی نیز با توجه به مسئولیت‌ها و فعالیتهایی که انجام می‌دهند دارای ارزش نسبی هستند و مطمئناً هیچ نیــــروی بی‌ارزشی وجود ندارد زیرا با وجود این نیازی به استخـــــــدام آن فرد در سازمان احساس نمی‌گردید.
بنابراین، حفظ نیروهای انسانی برای دستیابی به اهداف سازمان همانند بازی شطرنج بسیار مهم است. فراهم کردن منابع و زمینه‌های لازم جهت اجرای مطلوب امور محوله، نشان دادن توجه و اهمیت شما به فعالیت کارکنانتان، فراهم ساختن بستر رشــد و خلاقیت پرسنل و به کارگرفتن سایر روشهای انگیزشی از جمله تکنیک‌های حفظ نیرو‌ها در سازمان است.

۷ – حمایت مهره‌ها: اگر مهره سرباز با حمایت و هدایت شما به انتهای صفحه شطرنج برسد، تبدیل به مهره با ارزشی همچون وزیر می‌گردد.
در یک ســـازمان نیز اگر نیروهای انسانی به طور مناسبی از طریق سیستم‌های آموزشی و انگیزشی رشد پیدا کنند، مطمئناً فواید بیشتری برای سازمان به ارمغان می‌آورند.

۸ – پیش بینی حرکات بعدی: یکی از مهم‌ترین فنون بازی شطرنج، بازی خوانی آن است. قبل از هر حرکت می‌باید حداقل چند حرکت خود و حریف را در ذهن بررسی و تجزیه و تحلیل و سپس اقدام به بازی کرد. همانند این بازی، مدیران نیز می‌بایست قبل از اخذ هر تصمیمی، پیامدهای آن را پیش خود تجزیه و تحلیل کرده و با توجه به عواقب آن، تصمیم را اتخاذ کنند. بار‌ها و بار‌ها متاسفــــــــــانه حتی در تصمیم گیری‌های کلان مدیریتی نیز شاهد اینگونه تصمیمات عجولانه بوده‌ایم. تصمیماتی که چند حرکت بعد آن خوانده نشده بود

۹ – پرهیز از حرکات اضافی: در شطرنج، بازی با مهره سفید یک مزیت محسوب می‌گردد زیرا یک حرکت از مهره سیاه پیش بوده و قدرت تهاجم را در اختیار دارد. این موضوع حاکی از اهمیت هر حرکت است لذا در این بازی باید مراقب هر حرکت بود تا این مزیت را حفظ کرده و با استفاده از حرکت اضافی حریف بازی را به دست گرفت.
در یک محیط رقابتی نیز اگر مدیران حرکت اضافی و نادرستی از جمله پذیرش تولید محصولات بدون تقاضا، اخراج کارکنان موثر و… داشته باشند در جهت تضعیف سازمان گام برداشته و چه بسا بازار را به رقبا واگذار خواهند کرد.

۱۰ – گسترش توأم با تفکر: در بازی شطرنج به منظور استفاده از تمامی مهره‌ها، نیاز به گسترش بازی است. این بدان معنی است که مهره‌ها را می‌بایست به خانه‌هایی انتقال داد که قابلیت، حمله، دفاع و مانور بیشتری را داشته باشند. حال اگر این گسترش بدون اندیشه باشد موجبات از دست دادن بازی را فراهم می‌کند.
در یک محیط کاری نیز گسترش منابع سازمان از جمله ساختمان‌ها، تأسیسات، تجهیزات و نیروهای انسانی بدون درنظر گرفتن کیفیت، نوع و میزان خروجی آن‌ها به اتلاف منابع، کاهش بهره وری سازمان و افزایش قیمت تمام شده محصولات یا خدمات منجر می‌گردد.

۱۱ – گرفتن با اندیشه مهره‌ها: گرفتن مهره‌های حریف در بازی شطرنج یک مزیت محسوب می‌شود. در برخی مواقع حریف به منظور تخریب سد دفاعی و یا کشاندن مهره‌ها به سمت دیگـــــــر صفحه شطرنج و دلایلی این چنینی، اقدام به فدا کردن مهره‌ها می‌کند و در قبال آن، برتری مــورد نظر خود را به دست می‌آورد. به شما نیز در یک محیط کاری پیشنهاد تولید یک محصول جدید و یا ارائه یک خدمت جدید می‌گردد که اگر شما نسنجیده و یا به اصطلاح بدون امکان سنجی آن را بپذیرید و در عمل نتوانید خواسته‌های مورد انتظار مشتریان را برآورده سازید، در آن صورت خود را برای پذیرش خسارات سنگینی آماده کنید.

۱۲ – مراقبت از آچمزشدن: اصطلاح آچمزی در شطرنج عبارت از حمله‌ای است علیه یک ســـوار که سواری دیگر را از حمله محافظت می‌کند. در واقع آچمز شدن، یک حرکت غافلگیر کننده ولی در عین حال قابل پیش بینی است.
همانند بازی شطرنج که تنها می‌بایست مراقب آچمز شدن بود و از آن گریخت، در سازمان‌ها نیز می‌بایست به فکر مقابله با اینگونه تهدیدات و حوادث غیرمترقبه از جمله تغییرات شرایط بازار، پایان عمر محصول، وضعیت رقبا، خرابی دستگاههای کلیدی، نارضایتی و استعفای کارکنان، قطعی برق و غیره بود و طرحهای واکنشی با اینگونه تهدیدات تهیه شود.

۱۳ – شکست، مقدمه پیروزی:‌‌ همان طور که یک شطرنج باز می‌بایست از شکستهای خود در بازی ناامید نشده و از آن درس عبرت بگیرد، شما نیز اینگونه بعد از هر شکست کوچک و بزرگ به دنبال سرزنش این و آن نباشید بلکه به دنبال ریشه بروز آن مشکل بگردید و با حذف آن، موجبات پیروزی خود را فراهم کنید.

پرداخت غرامت ٨٨ میلیون دلاری سازنده «باربی» به مبتکر ایرانی عروسک های «برتز»

محمود وحدت :در دعوای قانونی که در آن «ماتل» کارخانه عظیم اسباب بازی سازی و سازنده عروسک های «باربی» برعلیه شرکت «ام جی ای» و صاحب ایرانی آن، مبتکر و سازنده عروسک های «برتز» ادعای خسارت کرده بود، «ماتل» نتوانست مدارک لازم  مبنی بر داشتن حق امتیاز عروسک های باربی را به دادگاه ارائه دهد و درنتیجه این دادگاه، به نفع سازنده عروسک های «برتز»، اسحاق لاریان رای داد.

درپایان این محاکمات طولانی مدت که روز گذشته در شهر «سانتا آنا» در جنوب لس آنجلس برگزار شد، رئیس هیئت منصفه دادگاه  به خبرنگاران گفت که آن ها احساس همدردی و دلسوزی  خاصی نسبت به «ام جی ای» که یک شرکت نسبتا کوچک تر است و می کوشد تا با شرکت عظیم تجاری چون «ماتل» رقابت کند داشته اند.

یکی از اعضای هیئت منصفه به نام «نادین دون» ٢٢ ساله گفت:«من فکر نمی کنم یک شرکت بزرگ با زورگویی بتونه دیگرون رو از میدون به در کنه.»

این هیئت منصفه به طور متفق القول ادعای «ماتل» مبنی بر داشتن کلیه حقوق وامتیازات ساختن عروسک های «برتز» و نظر آن ها  که این عروسک ها به  «باربی» شباهت دارند وهم چنین اتهام دزدیدن طرح و مدل های اولیه آن توسط سازنده «برتز» را رد کردند. درعوض «ماتل» مجبور به پرداخت بیش از ٨٨ میلیون دلار غرامت به «ام جی ای» خواهد شد که بنا بر ادعای سازنده «برتز» در بیش از١١٤ مورد مختلف از طرح های برتز استفاده کرده است!

«ماتل» تنها در یک مورد ودر رابطه با ادعای این شرکت  مبنی بر انعقاد یک قرارداد غیرقانونی میان «اسحاق لاریان» صاحب ایرانی «ام جی ای» با طراح و سازنده  عروسک های باربی در این شرکت برای ساختن عروسک های «برتز» که برخلاف قوانین اداری «ماتل» بوده است برنده شد و طبق رای دادگاه «لاریان» مجبور به پرداخت ١٠ هزار دلار غرامت به شرکت «ماتل» خواهد شد.

رای این دادگاه تحول بزرگی در روند این محاکمات به شمار می رود که از سال ٢٠٠٨ تا کنون جریان دارد وسال گذشته دادگاه دیگری در لس آنجلس به «اسحاق لاریان» حکمی مبنی بر پرداخت غرامتی بالغ بر ١٠٠ میلیون دلار به شرکت «ماتل» را ابلاغ کرده بود.

«اسحاق لاریان» مهاجریهودی تبار ایرانی که پس از وقایع انقلاب اسلامی در ایران به آمریکا مهاجرت کرده است و اعضای خانواده او که از شنیدن رای دادگاه به وجد آمده بودند به خبرنگاران گفتند که به شدت تحت تاثیر این رای دادگاه قرار گرفته اند. لاریان گفت:«این یک پیروزی برای همه مهاجرانی است که می خواهند دست به یک کار تازه بزنند و رای دادگاه به ما ثابت کرد که رویای آمریکایی واقعا وجود دارد.»

تا همین چندی پیش، «باربی»، عروسکی که اخیرا پنجاه سالگی خود را جشن گرفت، یکه تاز میدان اسباب بازی های دختربچه ها بود. حتی نسخه ایرانی این عروسک ها در داخل کشور به نام دارا و سارا ساخته شد که چند سال پیش با لباس های اسلامی به بازار آمد.

عروسک های «برتز» کمی درشت هیکل تر از عروسک های «باربی» هستند و پاهای آن ها به نسبت بدنشان به کوچکی و ظرافت پاهای «باربی» نیست. عروسک های برتز با رنگ پوستی شرقی و چشم های قهوه ای و گاه مورب  در مدت زمانی کوتاه بین اهالی کشورهای آسیایی، خاورمیانه ای ، آمریکای جنوبی و مکزیک نیز طرفداران زیادی پیدا کرد و دربعضی موارد حتی جایگزین باربی شد. تا جایی که برای آن ها مدل اصل و مدل تقلبی هم زده اند. این عروسک یازده و نیم اینچی (٢٩ سانتیمتری) با مجموعه ای از لباس ها و وسایل متنوع در مغازه های اسباب بازی فروشی قابل خریداری است.

اسحاق لاریان سازنده عروسک های «برتز» متولد ١٣٣٢ درشهر کاشان است. او هم اکنون صاحب «ام جی ای» بزرگ ترین کارخانه عروسک سازی جهان است که توسط یک فرد و بدون سرمایه گذاری شرکا اداره می شود.

لاریان در سن هفده سالگی به آمریکا مهاجرت کرد و پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لس آنجلس در رشته مهندسی به صادرات وسائل برقی پرداخت. او در سال ٢٠٠٠ تصمیم به ساختن عروسک های «برتز» گرفت که دو نوع از این عروسک ها به نام های ایرانی فرزندان او ، کامران و یاسمین خوانده می شوند.  با موفقیت کم نظیر عروسک های «برتز» ، اسحاق لاریان در سال ٢٠٠٤ با عنوان  «تاجر موفق سال» در صدر فهرست «ارنست و یانگ» قرار گرفت.

رموز فروش موفقیت آمیز اپل


محمود وحدت :
رشد فروش مراکز تجاری اپل در سراسر دنیا ، تجارتی مولتی میلیون دلاری را برای این شرکت رقم زده است که همه به علت راهنمایی های صریح کارمندان و همچنین توجهات متفکرانه بر روی کوچک ترین جزیئات است، به عنوان مثال چه موزیکی را برای نمونه نمایشی دستگاه های خود استفاده کنند. روزنامه وال استریت نگاهی مو شکافانه به عملیات فروش شرکت اپل انداخته و چاشنی اسرار آمیزی که باعث توفیق در فروش این شرکت شده را کشف کرده است.
این روش های به شدت محافظه کارانه عبارتند از:

* نظارت سخت گیرانه بر کارکنان: کارکنان شرکت اپل اجازه ی حرف زدن در مورد شایعات با مشتریان را ندارند و تکنسین ها حق مطرح کردن اشتباهات جزئی را نیز ندارند. اگر شما از کارکنان اپل باشید و در مورد این شرکت در اینترنت مطلبی را منتشر کنید اخراج خواهید شد. تاخیر به هیچ گونه قابل تحمل نیست و کارکنانی که ۳ بار در ظرف ۶ ماه بیش از ۶ دقیقه تاخیر داشته باشند نیز اخراج می شوند.
* تاکید بر بالا بردن میزان رضایت مشتریان است نه بر میزان بالای فروش، که به اختصار به آن APPLE می گویند.
Approach: برخورد با مشتریان با خوش آمد گویی گرم و خودمانی
Probe: بررسی مودبانه برای دریافتن کامل نیازهای مشتری
Present: ارائه راه حلی برای اینکه مشتری بتواند زودتر به خانه برگردد
Listen: گوش فرا دادن و حل کردن هر مسئله و دلواپسی
End: خاتمه دادن با وداعی گرم و دعوت به بازگشت
* به عنوان بخشی از قانون اول APPLE (برخورد گرم با مشتری)، تکنسین ها ترغیب شده اند که به حرف های مشتریان گوش داده و با پاسخ های خود اطمینان حاصل کنند که نیازهای مشتری را تماما درک کرده اند. فروشندگان تشویق شده اند راه حل هایی برای سهولت کار مشتریان بیابند نه اینکه فقط فروش داشته باشند.
فروشندگان اجازه ندارند تلفظ غلط مشتریان را تصحیح کنند. کارکنان تازه وارد باید مراحل و تمرینات سختی که ممکن است چند هفته به طول انجامد را بگذارنند تا بتوانند وارد بخش اصلی شوند.
* فروش از ۱۹-۱۵ دلار در ساعت توسط فروشندگان عادی شروع می شود ولی با هنر فروشندگی و نبوغ فروشندگان خبره این فروش به ۳۰ دلار در ساعت افزایش می یابد. تغییر در میزان فروش شرکت بسیار نادر است و خیلی از فروشندگانی که در می یابند دیگر جایی برای پیشرفت ندارند، دست از کار می کشند.
* هیچ سهم و کمیسیونی برای فروش در کار نیست، کارکنان اپل تشویق می شوند که بسته های خدماتی را به فروش برسانند. اگر کارکنان نتوانند به میزان کافی از طرح های مورد خواسته ی شرکت پیروی کنند دوباره به واحد آموزش برخواهند گشت و یا اینکه پست اجرایی شان در مرکز فروش تغییر می کند.

یک فروش به یادماندنی


محمود وحدت : یکی از مسایل مهمی که فروشنده را به موفقیت می‌رساند، این است که بتواند فروش را در ذهن مشتری خاطره‌‌انگیز و به یاد ماندنی کند.
براین اساس، چگونگی نوع برخورد و صحبت با مشتریان و فنون شروع و خاتمه مذاکره، بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود. در ادامه پنج نکته کلیدی برای پایدارتر کردن تاثیر صحبت‌هایتان در ذهن مشتری ذکر می‌شود که به کارگیری آن برای انجام یک « فروش به یادماندنی» ضروری است.
۱) شروع تاثیرگذار
قانون «اولین برخورد، موثرترین برخورد است» را همیشه در ذهن داشته باشید. برای تاثیرگذار بودن شروع، نیازی به صحبت کردن با صدای بلند یا حرکت‌های تند نیست بلکه باید طوری صحبت را آغاز کرد که شور، اشتیاق و علاقه را به خریدار منتقل کند. وقتی ما به عنوان فروشنده، واقعا مشتاقانه و با علاقه‌مندی در مورد کالا یا محصولاتمان صحبت می‌کنیم، این اشتیاق به خریدار منتقل می‌شود.در فروش‌هایی که فقط یک ملاقات لازم است، باید بتوانیم مخاطب را به سرعت و بلافاصله وارد گفت‌وگوی فروش کنیم. هر چند پرسیدن نام مشتری و تکرار آن در طول ملاقات برای ایجاد فضایی دوستانه مفید است، اما باید سعی کنیم اولین جملات ما متمایز از دیگر فروشندگان باشد. در جلسات فروش با مشتریانی که قبلا با آن‌ها آشنا شده‌اید و نام و عادت‌های خرید آن‌ها را می‌دانید، مشتری را به اسم خطاب کنید. ضمن این که در جست‌وجوی راه‌های جدید و خلاقانه‌تری برای احوالپرسی و شروع صحبت باشید و از صحبت‌های دیگران الگوبرداری نکنید.
۲) تکرار عالمانه
فروشندگان حرفه‌ای سعی می‌کنند با شناسایی نیازهای مشتری و تکمیل تصویر ذهنی او، نکاتی را که برای او بهتر است و به آن‌ها نیاز دارد، بیش‌تر تکرار کنند.فراموش نکنیم که برای تاثیرگذاری قوی روی حافظهء مشتری باید نیازهای اطلاعاتی او را با جملات مناسب تامین کنیم و با تکرار پی در پی جملات رضایت او را جلب کنیم تا خریدار به نقطه تصمیم‌گیری برای خرید برسد. پس باید به صحبت‌های مشتری به دقت گوش دهیم و سعی کنیم دلیل واقعی مراجعه او را دریابیم. پرسیدن سوالات مکمل برای تشخیص نیاز واقعی مشتری ضروری است، زیرا ممکن است مشتری نتواند به طور واضح خواسته خود را بیان کند.
۳) تاکید عاقلانه
اگر بتوانیم ویژگی‌های اصلی و مزایای محصولمان را به شیوه‌ای نامتعارف یا سرگرم‌کننده به مشتری معرفی کنیم، تاثیرگذاری قوی‌تری خواهد داشت و مدت‌های زیادی مغز و ذهن مشتری را درگیر خواهد کرد. گاهی وقت‌ها روش‌ها به قدری مبتکرانه و جالبند که خریدار تا سال‌ها بعد هم آن‌ها را فراموش نمی‌کند. در واقع محصول ما هر قدر هم که معمولی باشد، با کمی اندیشیدن و خلاقیت می‌توانیم آن را به نحوی به مشتری معرفی کنیم که اشتیاق او را برای خرید تحریک کنیم.
۴) مشارکت صمیمانه
به طور معمول، فروشندگان به نمایش کالاها و خدمات به مشتری بسنده می‌کنند و تمایل به امتحان محصول توسط مشتری ندارند و یا بارها دیده شده که فروشندگان ابتدا با بیان پرسش‌هایی از خرید مشتری اطمینان حاصل می‌کنند و بعد محصول را جهت امتحان در اختیار مشتری قرار می‌دهند. در حالی که موثرترین روش این است که تلاش کنیم تا مشتری کالا را حتما امتحان کند و به نوعی خدمات ما را تجربه کند.هر فروشنده بسته به نوع محصولی که می‌ فروشد، می‌تواند راه‌های ابتکاری جالبی برای مشارکت دادن مشتری و خرید و ایجاد فرصت امتحان محصول پیدا کند.
۵) پایان به یادماندنی
ما به عنوان یک فروشنده باید بهترین برنامه خود را برای پایان جلسه فروش نگه داریم و آن را با زیبایی تمام اجرا کنیم; جلسه را در نقطه اوج خود به پایان ببریم و خاطره‌ای فراموش ناشدنی و جاودانه برای خریدار بیافرینیم.در این مرحله بیان جملاتی که روحیه و اعتماد به نفس را در مشتری تقویت می‌کند و رضایت حاصل از خرید را در او افزایش می‌دهد، الزامی است. مثلا بیان جمله «اگر من هم به جای شما بودم، همین تصمیم را می‌گرفتم» باعث می‌شود که مشتری با احساس مثبت از شما جدا شود و این پیام مثبت را که «کار خوبی کرده‌ام که موجب رضایتم شده است» را در ذهن خود مرور می کند و به این ترتیب علاقه‌مندی‌اش برای مراجعه مجدد بیش‌تر می‌شود.

بازاریابی - تکدّی گری - کلاهبرداری


محمود وحدت :
فکر میکنم دیشب بود که اخبار تلویزیون داشت آماری از محبوب ترین شغل های جهان را اعلام می کرد

مقام دوم مربوط به کارشناسی تبلیغات و مقام چهارم مربوط به بازاریابی بود

اما آیا در ایران هم این چنین است
نمی خواهم سر این موضوع بحث کنم که آیا در فرهنگ مردم امروز ایران " کار" نوعی تفریح است یا تنها امری اجباری برای تامین نیاز مالی خانواده ؟
به جرات می توان گفت درصد بالایی از جوانان جویای کار هم نسل من ، برای یک بار هم که شده خود را در حرفه بازاریابی آزموده اند
و متاسفانه اکثرا تجربه خوبی نداشتند و پس از آن با شنیدن عنوان " دعوت به همکاری برای بازاریابی " عباراتی چون " کلاهبرداری " " خیابان گردی " و " دروغ " در ذهن آنها نقش می بندد

این نتیجه مراجعه به آگهی های استخدام بازاریاب در بخش نیازمندیهای روزنامه است

نمی دانم آیا شما هم تا بحال امتحان کرده اید یا خیر؟

بالای ۹۹٪ با مراجعه به شرکتهای آگهی دهنده با افرادی بیسواد ، شارلاتان و بعضا احمق مواجه می شوید

که فکر می کنند اینقدر زرنگ هستند که می توانند مثلا یک جنس به درد نخور و بدون مشتری از بازار یا هرجای دیگر بخرند و از شما بخواهند تا در خیابان راه بیفتید و بصورت پلاک به پلاک از مردم بخواهید تا این اجناس را با قیمت بالایی از شما بخرند و در آخر مبلغ کمی به عنوان پورسانت فروش به شما بدهند و در آخر آنها پولدار می شوند و شما امله آنها

البته مدلهای دیگری هم وجود دارد مثلا بازاریابی تلفنی ، بازرایابی با فکس و ایمیل یا اخیرا بازاریابی از طریق چت

برای این شرکت ها نه تحصیلات در زمینه بازاریابی مهم است و نه هیچ کدام از پیش نیازهای یک فرد مستعد برای شغل بازاریابی

بلکه تنها افرادی که از زور بیکاری حاضر به انجام هر کار احمقانه ای باشند ، کافی هستند

از دخترهای جوان خواسته می شود تا با آرایش غلیظ و ظاهر فریبنده و لحن صحبت تحریک کننده مردم را فریب بدهند و محصولات آنها را بفروشند

از پسرها خواسته می شود کت و شلوار و کراوات بپوشند و مانند بیزینس من های خارجی الفاظ یکی در میان خارجی و بی معنی بکار ببرند

می گویند باید ذهن مشتری را در اختیار بگیری ، به مشتری اجازه حرف زدن و ایراد گرفتن ندهی و خیلی زیاد اصرار کنی و تا می توانی بفروشی

درست مثل کودکانی که سر چارراه های پر رفت و آمد، آدامس و بیسکویت می فروشند

و این است چهره شغل بازاریابی درجامعه ما

به صورتی که خیلی ها شرم می کنند در جمع های خانوادگی و یا دوستان بگویند من بازاریاب هستم

چون ممکن است دیگران در مورد او قضاوت های بدی بکنند

سمپلینگ چیست


محمود وحدت :
واژه sampling که در لغت به معنای نمونه گیری و یا مزه کردن است ، در حرفه ما با کاروان های تبلیغاتی ، ارائه اشناتیون های رایگان از محصول ، لباس ها و آدمک های تبلیغاتی و بکار بردن تکنیک های جدید تبلیغاتی جهت فرهنگ سازی برای ترویج استفاده عموم مردم از محصول مورد نظر و افزایش محبوبیت یک برند ، در جهت بهره برداری طولانی مدت در آینده ای پیش بینی شده ، همراه است . و به عبارتی ساده تر زمانی که محصول جدید و نا آشنایی به بازار عرضه می شود و یا مورد استقبال مردم قرار نمی گیرد با ارائه نمونه های کوچکتر از این محصول بصورت رایگان و آشنا کردن مردم با مزایای آن محصول ، آنها برای خرید تشویق کرده و یا حتی
هُل می دهیم .
تبلیغات با استفاده از روش ارتباط مستقیم که امروز به شکلی بسیار وسیع و مداوم توسط شرکت ها و تولیدکننده های جهانی مورد استفاده قرار می گیرد, به عنوان راه حلی کوتاه، مستقیم و بسیار تاثیر گذار شناخته شده است. این فرآیندها را عموماً با نام کلی سمپلینگ می شناسند.
مزایای سمپلینگ :

 فرهنگ سازی استفاده درست از محصول                         

بومی شدن ارتباط بین مصرف کننده و تولید کننده

عدم نیاز به هزینه اولیه از طرف مصرف کننده جهت تست محصول یا تجربه کاربری آن

معرفی محصول در مطلوب ترین حالت (برقراری ارتباط بین 2 انسان)

عدم وجود فاصله زمانی از معرفی تا استفاده

تاثیر آنی و قوی جهت خرید کالا

امکان پاسخگویی سریع و بلافاصله به سوالات اولیه مصرف کننده

آفرینش اولین و پایدارترین تاثیر در ذهن مصرف کننده

امکان کنترل و چک بازخورد و اطلاعات داده شده به مصرف کننده بصورت مستقیم توسط سمپلر آموزش دیده

امکان اصلاح شیوه استفاده نادرست محصول و بازگرداندن مشتریان از دست رفته

ناگفته پیداست که هدف از سمپلینگ:

 تنها ارائه محصول رایگان به مردم نیست

بلکه هدف اصلی آن:

برقراری ارتباط مستقیم با مشتری و خلق 30 ثانیه تاثیر ماندگار در ذهن وی می باشد.

بدین گونه شاید بتوان اهداف سمپلینگ را به 2 دسته کلی اهداف آنی ( تاثیر فوری بر فروش) و تاثیر بر حلقه و چرخه طبیعی خریداران بالقوه و آتی تقسیم نمود.

مدیریت فروش

محمود وحدت : مدیر فروش باید توانایی اداره کردن صحیح نیرو‌های فروش در رسیدن به اهداف شرکت را داشته باشد. تعاریف بسیاری از واژه مدیریت وجود دارد، از جمله اینکه مدیریت به معنای کارگردان، گرداننده، دور‌دهنده، اداره‌کننده و کسی که کاری را اداره می‌کند و اداره به معنای قوام دادن، نظام دادن و تنظیم کردن کار‌ها است.

مدیریت یعنی انجام کارها به وسیله و از طریق دیگران و علم مدیریت عبارت است از علمی که انسان را به انجام کار‌ها از طریق دیگران هدایت می‌کند. و همچنین گفته‌اند، مدیریت فرآیند به‌کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج امکانات و منابع و هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمان و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول، صورت می‌گیرد.

از تعاریف بالا و تعریف‌های مشابه در کتب مختلف مدیریت چنین استنباط می‌شود که مدیریت؛ علم و هنر برنامه‌ریزی (پیش‌بینی کردن)، سازماندهی (تقسیم کار بین دوایر و تفکیک وظایف بین افراد)، رهبری (هدایت و راهنمایی کردن و توانایی نفوذ کردن در دل کارکنان)، نظارت و کنترل (ناظر بودن و اصلاح کردن) و ایجاد هماهنگی (هم‌مسیر کردن و حاکم کردن نگرش سیستمی) در منابع موجود (نیروی انسانی، امکانات فیزیکی و منابع مادی) برای رسیدن به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده سازمان با توجه به قوانین و محدودیت‌های محیط است.

مدیر باید توانایی ایجاد و بسط نگرش سیستمی مربوط را داشته باشد و جوی را در بین کارکنان به وجود آورد که همگی خود را جزئی از سیستم خانواده کاری بدانند و روحیه رفاقت و همدلی بین آنان حاکم باشد.
به نظر نگارنده مهم‌ترین مشکل موجود در اداره شرکت‌ها مشکل مدیریت است. آموزش مدیران از مهم‌ترین نکات و اصولی است که باید جدی گرفته شود. دیگر زمان مدیریت سنتی گذشته است، انسان‌ها ماشین نیستند، آنها احساس، درک و بینش دارند؛ بنابراين مدیریت منابع انسانی با مدیریت ماشین متفاوت است. مدیران شایسته، کارکنان را خلاق بار می‌آورند، تفویض اختیار می‌کنند و البته رهبری، هدایت، نظارت و اصلاح کردن هم در رفتار آنها مشاهده می‌شود.
مدیر عصر امروزی، بزرگی خود را در نوع رفتارش با جزئی‌ترین کارمندانش نشان می‌دهد. از ابزار تشویق بجا استفاده می‌کند و توبیخ را در خلوت انجام می‌دهد و مدیر امروزی کارکنان خود را پلیس بار می‌آورد، در حالی که مدیر سنتی دائم مواظب کارکنان است، نمی‌دانم کارکنان سازمانی که دائم تحت نظارت دوربین‌ها هستند و مکالمات تلفنی آنها شنود می‌شود، چگونه می‌توانند احساس تعلق سازمانی داشته باشند.
چنانچه مدیران شایسته در یک سازمان حاکم باشند مشکلی به وجود نخواهد آمد و اگر هم مشکلی به وجود آید کلیه کارکنان با هم در حل آن می‌کوشند و هر کس سعی در انتقال آن به دیگری ندارد. جمع شدن با هم شروع است، بودن با هم پیشرفت است و کار کردن با هم موفقیت. برای اینکه گروه یا تیم درست کار کنند، مدیر باید الگو و رهبر دیگران باشد.
مدیران موفق هیچ گاه پیروزی‌ها را به نام خودشان تمام نمی‌کنند، بلکه می‌دانند در پشت صحنه یاران بسیاری داشته‌اند، در جذابیت و دلنشینی یک آهنگ، علاوه بر مدیران، اعضا تیم ارکستر هم دخیل هستند و مدیران تیزبین این را می‌دانند و یادآوری می‌کنند. موفقیت یک مدیر 15 درصد به واسطه مهارت‌های فنی است و 85 درصد دیگر مربوط به مهارت در مهندسی انسان‌ها است.
مدیران موفق مچ همکارانشان را در حین انجام کار خوب می‌گیرند، ولی مدیران ضعیف چون چلچله دریایی فقط هنگام انجام کار اشتباه متوجه کارکنان شده و بر سر آنان می‌ریزند. در دایره فروش پس از اینکه شرکت اهداف، خط‌مشی، ساختار، اندازه (تعداد) و حقوق و مزایای پرداختی به کارکنان فروش خود را تعیین کرد، نوبت به‌کارگیری، انتخاب، آموزش، نظارت، ایجاد انگیزش و ارزیابی عملکرد آنها فرا می‌رسد. سیاست‌ها و رویه‌های مختلفی این گونه تصمیمات را هدایت می‌کند.

هدایت وظایف مدیریت نیروی فروش

  1. برنامه‌ریزی: تعیین اهداف، پیش‌بینی، جمع‌آوری اطلاعات صحیح و به موقع، تسلط به محیط (شناخت محیط)، ارتباطات و تصمیم‌گیری.
  2. سازماندهی: انتخاب نیروی فروش، تقسیم کار و تفکیک وظایف، تعیین خطوط گزارش‌دهی و روابط کاری، مشخص کردن مسوولیت‌ها و اختیارات نیروی فروش و تفویض اختیار.
  3. هدایت و رهبری: سرپرستی و راهنمایی کردن، آموزش نیروی انسانی، انگیزش و روابط انسانی، حقوق و مزایای نیروی فروش و پرورش شایستگی‌های رهبری.
  4. نظارت و کنترل: ناظر بودن و مطلع بودن، سنجش بین برنامه و عملکرد، پیدا کردن دلایل انحرافات عملکرد از برنامه و اصلاح اشتباهات.
  5. هماهنگی: جلسات مرتب با کارکنان، تلاش در جهت افزایش همدلی بین نیروهای فروش، جایگزین کردن رفاقت به جای رقابت ناسالم در درون شرکت، افزایش روحیه هم‌توان‌افزایی، ایجاد فضای یادگیری تیمی، فعال کردن و توسعه نگرش سیستمی در خانواده فروش و نوع ارتباط آن با کل شرکت و زنجیره عرضه (تامین‌کنندگان، شرکت، واسطه‌ها، مشتریان.)

بهرام رنجبریان در کتاب بازاریابی و مدیریت بازار آورده است: مدیریت فروش شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، کنترل و هدایت افراد و تلاش‌های گروهی پرسنل فروش است. در واقع مدیریت فروش را چیزی بیش از آشنایی با مراحل فروش حضور و پیگيری آنها می‌دانیم. مدیر فروش پرسنل فروش خود را باید به گونه‌ای سازماندهی نماید که بتوانند به صورت یک تیم عمل کرده و اهداف تعیین شده در راستای راهبرد‌های تروج شرکت را تحقق بخشند. از این رو فرآیند مدیریت فروش شامل تعیین اهداف و راهبرد‌های فروش، تعیین ساختار، ارتقای کمی و کیفی نیروی فروش، هدایت و ارزیابی عملکرد آنهاست.

سرخوردگی  از کار

محمود وحدت : خستگی و سرخوردگی ناشی از کار زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از نظر روانی و احساسی دیگر به کار خود علاقه‌ای نشان نمی‌دهد و تجارب شغلی هم انگیزه و رضایتی در او به وجود نمی‌آورند و به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد. در این مقاله به راه‌های غلبه بر این سرخوردگی اشاره می‌کنیم:

افراد کمال‌گرا دائما به دنبال ایده آل‌ها هستند، اما به علت عدم دستیابی به اهداف ایده‌آل خود سرخورده می‌شوند. هر چند اندکی کمال‌گرایی محرک قدرتمندی در کار به حساب می‌آید ولی با داشتن اهداف غیرواقعی و دست نیافتنی خطر سرخوردگی همیشه در کمین است. فکر این که تافته جدا بافته‌اید و به دنیای دیگری تعلق دارید را از سر بیرون کنید. سرخوردگی را فراموش کرده و تصور نکنید در بازاری که سرشار از افسردگی‌ها است فعالیت می‌کنید. با انتخاب اهدافی معقول و دست یافتنی خود را درگیر کار کنید که همین حس باعث دور شدن حس افسردگی از شما می‌شود.
روی استعداد‌های خود سرمایه‌گذاری کنید
بسیاری از بزرگان صنایع بر این باور هستند که «من انجام می‌دهم پس هستم.» اما در واقع چه اتفاقی می‌افتد تجارتی که آغاز می‌کنید موفق می‌شود و دیگر به حضور و تلاش شما احتیاجی ندارد؟ تجارتی که بدون هیچ تلاشی ادامه می‌یابد خستگی مزمن به همراه دارد که با هیچ گونه سرگرمی ‌درمان نمی‌شود. به جای توجه به داشتن مارک تجاری انحصاری برای کالاي خود، تمرکز را کنار بگذارید. به عنوان مثال می‌توان از سر آشپز مشهور ماریو باتالی نام برد که به یک کار آفرین تبدیل شد. به جای اینکه صرفا آشپزی کند، کتاب‌های آشپزی متعددی منتشر کرد و در ساخت برنامه‌های آشپزی تلویزیونی دست داشت و به تولید لوازم آشپزخانه سفارشی روی آورد. همواره به دنبال فرصت‌هایی جهت تقویت توانایی‌های خود باشید. تنها در این صورت است که از کارکردن دلزده نخواهید شد.
درگیر کارشوید
به یاد دارید در ابتدای شروع حرفه خود 20 ساعت در شبانه روز کار می‌کردید ؟ تمام کارهای شرکت از جمع آوری پول گرفته تا پرداخت قبوض، به عهده شما بود. با وجود احساس خستگی شدید از هیجان و اشتیاق راه‌اندازی کارجدید حاضر بودید همه مشکلات و خستگی‌ها را به جان بخرید. با رشد و پیشرفت شرکت به تدریج و بیشتر از کار خود فاصله گرفتید و در نهایت احساس یکنواختی جای آن همه شور و هیجان را گرفت.
چطور است دوباره آن دوران خوش را تجربه کنید. مثل یک کارآموز مدیریت، زمانی را در بخش‌های مختلف شرکت مشغول به کار شوید. حداقل فایده‌ای که دارد، متوجه نقاط ضعف و قوت کسب و کار خود می‌شوید. فرصتی پیش آمده تا مجددا از تمام مواردی قدردانی کنید که به مدت طولانی در اوایل کار الهام بخش حرفه شما بوده‌اند.
پابلو پیکاسو (نقاش) روش خوبی به منظور مبارزه با خستگی ناشی از کار یافت. کارگاهش مملو از پروژه‌های ناتمام بود از تابلوهای رنگ و روغن گرفته تا مجسمه و کلاژ. زمانی که این هنرمند معروف از دست پروژه‌های ناتمام خود خسته می‌شد، فقط کافی بود کمی‌به اطراف خود نگاهی بیاندازد و کار جدیدی را برای انجام دادن پیدا کند. به هر حال زمانی که احساس می‌کنید از نظر ذهنی گرفتارید و انگیزه‌ای ندارید، بهتر است به جای انجام کارهای روزمره و خسته کننده، دست به انجام کارهای جالبی بزنید.
از حضور افراد شوخ طبع استفاده کنید
کارآفرینان به دلیل بی‌میلی، نظارتی بر تجارت خود ندارند، اما برخی از کارآفرینان که مدیریت همه امور را در دست دارند، حق اداره کارهای روزمره را به وکلای خود می‌دهند، اما هرگز از کمک آنها در اتخاذ تصمیمات مهم در مسائل استراتژی استفاده نمی‌کنند. در صورت عدم پیشرفت در کار، ناامیدی و فرسودگی آغاز می‌شود و اما راه‌حل: هیات مشاوره مطمئنی تشکیل دهید، افراد شوخ طبع شما را سرذوق آورده و باعث تجدید قوا و انرژی شما می‌شوند. پیش از دیر شدن و هدر رفتن وقت، به استخدام چنین افرادی
فکر کنید.

چگونه یک پروپوزال بنویسیم ؟

محمود وحدت : پروپوزال يا طرح تحقيق ، پيش نويس پ‍ژوهشي است كه شما مي بايست براي اخذ مدرك تحصيلي خود انجام دهيد. در پروپوزال ، شما به معرفي موضوعي كه براي پايان نامه خود انتخاب كرده ايد ، توضيح اهميت آن موضوع ، ذكر پ‍‍ژوهش هايي كه در گذشته در اين باره صورت گرفته ، و نتايجي كه فكر مي كنيد از تحقيق خواهيد گرفت می پردازيد. هم چنين روش يا روش هايي كه در پژوهش از آن ها بهره خواهيد گرفت را ذكر مي كنيد.
شكل پروپوزال بنا بر هدفي كه از آن داريد و يا به مقتضاي رشته تحصيلي شما مي تواند قدري متغير باشد. اما شكل بندي بنيادين آن ، همواره بايد شامل عنوان بندي ها و بخش هاي زير باشد :
1- موضوع تحقيق ( Project Title )
ذيل اين عنوان مي بايست عنوان دقيق تحقيق خود را ذكر كنيد. براي مثال :
Project Title: Women Role in Southeast Thailand
2- توضيح موضوع و اهميت آن ( Importance and Statement of Topic )
در اين بخش مي بايست جوانب موضوع ، چگونگي ارتباط آن با رشته تحصيلي مورد نظر ، و اهميت موضوع به لحاظ علمي و كاربردي را توضيح دهيد.
3- ادبيات تحقيق و پژوهش هاي مرتبط ( Review of Literature and Relevant Topics)
زير اين عنوان ، بايد توضيح مختصري درباره پژوهش هايي كه پيش از شما روي اين موضوع و موضوعات نزديك به آن انجام شده بدهيد. در اين بخش در واقع بايد به ذكر پژوهش هايي بپردازيد كه شما قصد داريد يافته هاي آن ها را تكميل كنيد ، اشتباهات آن ها را رفع نماييد و يا نتايج آن ها را رد كنيد.
4- اهداف و فرضيه ها ( Aims and Hypothesizes )
در اين بخش بايد به ذكر نتايجي بپردازيد كه فكر مي كنيد از تحقيق خواهيد گرفت. توضيح دهيد كه از انجام تحقيق چه هدفي داريد؟ به كدام سمت حركت مي كنيد؟ و فكر مي كنيد به كجا خواهيد رسيد؟
5- روش ها و ابزار هاي تحقيق ( Methodology )
در اين قسمت توضيح دهيد كه در انجام پروژه از چه روش هاي علمي سود خواهيد برد و چه ابزارهايي را براي رسيدن به اهداف تحقيق به خدمت خواهيد گرفت.
6- منابع( References )
فهرستي از منابعي كه فكر مي كنيد از آن ها استفاده خواهيد كرد و به كار شما مرتبط هستند را الفبايي و منظم كنيد و در اين بخش بياوريد.
*نكات مهم
1- پروپوزال را با موضوع شروع نكنيد، بلكه عنواني مانند مثال زير را در روي جلد بياوريد و بعد متن پروپوزال را بنويسيد :
A PhD / Master Dissertation Proposal Presented to
The Department of Gerontology
Faculty of Gerontology
University Putra Malaysia
By : Maryam Mobini
2- اين نكات را در مورد انتخاب و نگارش تيتر پروژه رعايت كنيد :
الف ) سعي كنيد موضوع روشن و ساده باشد. از خوشگل كردن عنوان تحقيق خودداري كنيد !
ب ) عنوان پروژه را به صورت خلاصه اي فشرده از آن چه در ذهن داريد در نظر بگيريد. سعي كنيد با همان يك جمله عنوان پروژه بتوانيد چارچوب كلي تحقيق و هدف هايتان را به خواننده منتقل كنيد. عنوان كار شما بايد كاملاً مشخص كند كه شما مي خواهيد چه چيز را و در چه شرايطي مطالعه كنيد.

پ ) در جمله بندي عنوان پروژه دقت كنيد تا چيدمان آن طوري باشد كه آن چه اصل موضوع تحقيق شماست از فرع آن قابل تشخيص باشد. به اين دو مثال دقت كنيد:

1- Red-haired Musicians and Their Preferences for Music Style
2- Music Style Preferences of Red-haired Musicians
در اين جا هر دو جمله ظاهراً يك مفهوم را منتقل مي كنند:"سليقه موزيسين هاي مو قرمز در انتخاب سبک موسيقي" . اما عملاً تفاوتي بين اين دو وجود دارد و آن هم اين است كه در جمله اول ، تعبير خواننده اين است كه توجه بيشتر ما به موزيسين هاي مو قرمز است و ما اول موزيسين هاي مو قرمز را بررسي مي كنيم و بعد به سليقه موسيقيايي آن ها مي پردازيم. اما در جمله دوم بر عكس ، اولويت به سبك هاي موسيقي و سليقه موسيقيايي داده شده و موزيسين هاي مو قرمز در درجه دوم قرار دارند.
ت ) سعي كنيد كلمات اضافي را از عنوان پروژه حذف كنيد . دو مثال زير در واقع يكي هستند ، اما شماره 2 مقبوليت بيشتري دارد :
1- The Systematic Development which has occurred during last 50 years and has Changed the face of Southeast Asia
2- Changes and Development in Southeast Asia
3- در مورد (1)هدف هايي كه از تحقيق داريد و (2) ابژه اي كه براي مطالعه انتخاب كرده ايد (Objectives) حتماً دقت كنيد كه در رابطه كامل با هم باشند و در نگارش پروپوزال سعي كنيد كه اين رابطه را به خوبي نمايش دهید. منظور اين است كه مثلاً اگر هدفي كه مي خواهيد به آن برسيد ، نامناسب بودن عروسك هاي باربي براي تربيت دختران هست ، انتخاب ابژه اي مانند جامعه دختران 15 ساله ساكن منطقه 20 تهران ، نا مناسب و نامربوط به نظر مي رسد. توجه داشته باشيد كه بهترين ابژه را براي رسيدن به هدفتان انتخاب كنيد.
4- در زمينه چگونگي انتخاب روش تحقيق نيز ، وضع به همين ترتيب است. سعي كنيد مناسب ترين ، عملي ترين ، علمي ترين و هم خوان ترين روش را براي پژوهش مورد نظرتان انتخاب كنيد.
5- پروپوزال را تميز و با بخش بندي مناسب تحويل دهيد. سعي كنيد مرز بين عنوان ها مشخص باشد و مطالب را بر روي 1 روي كاغذ A4 تايپ كنيد.
6- حجم پروپوزال میبایست برای دوره های کارشناسی ارشد حداقل 5 صفحه و برای دکتری حداقل 8 صفحه باشد. در این میان حداقل یک صفحه به ادبیات تحقیق و حداقل یک صفحه به منابع تحقیق اختصاص دهید. سعی کنید از منابع جدید و به روز استفاده نمایید و همه ی منابع پروژه فارسی زبان نباشند. هم چنین توجه بفرمایید فونت استاندارد برای پروپوزالTimes and New Romans با سایز 12 است.
7- از نوشتن موارد اضافه در پروپوزال ، مثل عريضه نويسي براي استاد راهنما و غيره ، جداً خود داري كنيد. از توضيح اضافه هم پرهيز كنيد.
8- در مورد نگارش انگليسي ، حتماً درباره متن پروپوزال با يك مترجم و يا كسي كه انگليسي ادبي را به خوبي مي داند مشورت كنيد. متن پروپوزال می بایست به لحاظ علمی و ادبی هیچ غلطی نداشته باشد.
9- پروپوزال را جدي بگيريد! سنجش علمي شما در واقع فقط از طريق پروپوزال ميسر است . پس تمام تلاش و دانش خود را براي تنظيم آن به كار بگيريد

10 الزام برای ایجاد سابقه ذهنی مناسب از برند دربازار

محمود وحدت : 10 الزام برای ایجاد سابقه ذهنی مناسب از برند دربازار بسیاری از محصولات بازار ایران در اثر تبلیغات سنگین مشهور شده‌اند اما باید توجه کرد که مشهور بودن الزاماً به معنای مقبول بودن نیست و اگر شرکتی توانست مشهور و مقبول باشد در فضای رقابتی موفق می‌شود. پرویز درگی عضو هیئت مدیره انجمن علمی بازاریابی ایران در گفتگو با خبرنگار ام بی ای نیوز با بیان این مطلب و با اشاره به اینکه در حقیقت برند یادآور تمام کارکردهای تعامل با مشتریان است و حاصل رفتارهای گذشته یک بنگاه اقتصادی است، اظهار داشت: برند جزء دارایی‌های نامشهود یک بنگاه اقتصادی است و در واقع ارزشمندترین دارایی یک شرکت است. این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در فضای بازارهای انحصاری ، برندها براساس الزامات پاینده رشد نمی‌کنند ، خاطر نشان کرد: یکی از برکات رقابت این است که مصرف کنندگان، بیشتر برند محور و متقاضی محصول خاصی می شوند که به آن وفادارند. البته بسیاری از محصولات بازار ایران در اثر تبلیغات سنگین مشهور شده‌اند ولی مشهور بودن الزاماً به معنای مقبول بودن نیست. اگر شرکتی توانست مشهور و مقبول باشد در فضای رقابتی موفق می‌شود. ام بی ای نیوز: برندها به4 دسته مختلف تقسیم بندی می شوند:

1-خوب و متفاوت

2- خوب و نه متفاوت

3- نه خوب و متفاوت

4- نه خوب و نه متفاوت

منظور آقای درگی بیشتر مربوط به دسته 3 است. دسته ای که در آن برندی ممکن است به واسطه دیده شدن پرتکرار در فضاهای گوناگون، به شهرتی دست پیدا کرده باشد و متفاوت (نه به خاطر کیفیت و کارایی بلکه به خاطر زیاد دیدن) دیده شود، اما در ذهن مخاطبانش خوب قلمداد نشود. بنابراین می توان گفت که تبلیغات تهاجمی برند نمی‌سازد بلکه، رفتار شایسته و متعهد بودن به آنچه محصول ادعا می کند ، برندساز خواهد بود. درگی در ادامه با بیان اینکه شرکت‌ها نباید در دام غرور خودشان بیفتند و بهتر است با تحقیقات بازاریابی به این مهم پی ببرند که سهم ذهنی‌ و عاطفی‌ شان نزد مشتریان در بازار چقدر است گفت: بهتر است شرکتها هرم پویایی را برای خودشان و رقبا در بازار مورد سنجش قرار دهند تا به میزان تعلق خاطر مردم نسبت به برندشان پی ببرند. عضو هیأت مدیره انجمن تحقیقات بازاریابی ایران در پایان با ذکر10 الزام برای ایجاد سابقه ذهنی مناسب از برند دربازار، افزود: بهترین راه برای داشتن کسب‌و‌کاری موفق و برند شایسته در بازار ، آن است که شرکت‌ها

1-درست بیاندیشند
2-فضای رقابتی را درک کنند،
3- به نوآوری و 4-بازاریابی اهمیت ویژه بدهند،
5-حوزه تفکر را تقویت کنند،
6- از مشاورین اصلح استفاده کنند
7-به نحو شایسته با مخاطبان هدف و با احترام به آنها، صحبت کنند،
8-در تبلیغات بزرگ‌نمایی نکنند
9-به آنچه می‌گویند متعهد باشند
10-با سنجش عملکردشان در تمام حوزه‌های کارکردی با مشتریان رفتار پسندیده‌ای داشته باشند تا سابقه ذهنی مناسبی از خود دربازار ایجاد کنند.

پیش از گسترش برند از خود بپرسید

محمود وحدت : برندهای قوی و معروف همواره سعی می کنند برای حفظ صیانت خود و تداوم حضورشان در صنعت به جای وارد شدن به بازارهای مختلف دامنه فعالیتشان را حتی الامکان به تولید و عرضه یک گروه خاص از محصولات و خدمات محدود سازند. بنابه تعریف، گسترش برند (برای یک محصول یا خدمت) باید امتیاز متفاوتی را ارائه نموده و یا بازار دیگری را سوای بازار مادر جذب کند.

«گسترش برند (Brand Extension) به دنبال استفاده بهینه از تصورات، برداشتها و تداعی معانی مثبت مردم نسبت به یک برند و انتقال آنها به برند جدید است». به عنوان مثال اگر مشتریان در سایه ارتباط خود با یک شرکت احساس امنیت و اطمینان کنند این احتمال وجود دارد که آنها این ذهنیت خود را به محصولات شرکت نیز تسری داده و به این برداشت برسند که همه محصولات این شرکت نیز ایمن و مطمئن است. احتمال اینکه مشتریان وفادار یک برند مادر بیش از سایرین نسبت به گسترش برند و امتحان محصول جدید آن تمایل نشان دهند بیشتر است. این امر به نوبه خود احتمال کاهش هزینه های بازاریابی محصول جدید را نیز به دنبال خواهد داشت. گسترش برند همچنین ممکن است به تقویت برند مادر نیز کمک کند.

اما همانطور که ملاحظه می کنید ادعاهایی که در بالا به آنها اشاره شده تماماً با احتمال توأم است چرا که تجربه بسیاری از شرکتها نشان از آن دارد که طرحهای به اجرا درآمده در زمینه گسترش برند در بسیاری از موارد فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته و یا حتی به شکست و یا نابودی برند مادر نیز انجامیده اند . حتی شرکتهای بزرگ نیز در اجرای برنامه های رشد و گسترش خود اغلب این حقیقت مسلم را از یاد می برند که برندها تنها زمانی باید گسترش یابند که محصول یا خدمت جدید بتواند نیازهای واقعی مصرف کننده را به درستی تأمین و برپایه آگاهی از جایگاه محکم و توانایی هایی که برند مادر در ذهن مشتریان موجود خود دارد طرح و به اجرا درآید. داشتن محصولات بیشتر همیشه به معنای دست یافتن به سود بیشتر نیست؛ به ویژه در درازمدت.

● وظیفه گسترش برند چیست؟

گسترش برند باید:

_ جایگاه برند موجود را قوی تر و مستحکم تر کند.

_ فرصتهای اضافه تری را پدید آورده و یا برای محصول موارد استفاده یا کاربردهای بیشتری را کشف کند .

_ باعث جذب کاربران یا استفاده کنندگان جدید به برند شود؛ البته صرفاً در صورتی که مشتریان موجود به وسیله گسترش برند سرخورده و فراری نشوند.

برند در صورتی باید به یک صنعت جدید وارد شود که همخوانی و سنخیت خود با صنعت موجود را حفظ کرده و بین بازار جدید با بازار اصلی و اولیه نوعی تناسب ذاتی برقرار باشد . زیرا مردم اغلب برندها را در ذهن خود به یک صنعت خاص ربط می دهند (سونی: الکترونیک ، ولوو: خودرو) . در نتیجه برندهای معدودی قادرند خارج از قلمرو بازار اصلی به حیات خود ادامه دهند. روش دیگری که گسترش برند می تواند به وسیله آن شاهد موفقیت باشد طرح و ایجاد یک دسته بندی جدید در بازار به جای وارد شدن به دسته بندیهای موجود است. به عنوان مثال استار باکس در زمره شرکتهایی است که در سال ۲۰۰۲ توانست با ابداع یک دسته بندی جدید در بازار یعنی راه اندازی قهوه خانه به روش اروپایی انقلابی را در صنعت تولید وعرضه قهوه ایجاد کند.

تمرکز بر روی یک حوزه خاص و محدود نمودن فعالیت خود به محصول یا خدمات معین به معنای آن نیست که باید خط تولید محدودی داشته باشیم . مردم معمولاً شرکتهایی را که به جای وارد شدن به حوزه های مختلف و متفاوت به تمرکز خود بر روی یک حوزه تخصصی معین یا بازارخاص ادامه می ­دهند را به عنوان متخصص در آن صنعت می نگرند و متخصصان معمولاً به عنوان کسانی که بیشتر از سایرین می دانند و بهتر عمل می کنند مورد قضاوت قرار خواهند گرفت.

● پنج پرسش کلیدی

اگر به گسترش برند خود می اندیشید از خود بپرسید:

۱) اثرات بلند مدت این گسترش و اثرات کوتاه مدت آن بر روی برند مادر(Parent Brand) من چیست ؟

۲) آیا برند مادر من متکی و وابسته به یک دسته محصول یا محصولات خاص و معین است یا می توان آن را به یک بازار جدید هم وارد کرد.

۳) این گسترش چه ارزشی را به برند مادر من اضافه می کند ؟

۴) این گسترش کدام نیاز برآورده نشده مشتری را برآورده خواهد کرد؟

۵) این گسترش چگونه می تواند از نقاط قوت برند من در جهت موفقیت خود استفاده اهرمی کرده و در عین حال از امکان بروز نقاط ضعف و محدودیتهای برند من نیز جلوگیری کند.

هنگام اجرای طرح گسترش برند مطمئن شوید که، به موازات محاسبه درآمدهای حاصل از فروش محصول جدید، هزینه­ های نامرئی (Intangible Cost) این اقدام یعنی تأثیرات منفی و مخربی که ممکن است بر روی برند شرکت به جا بگذارد را نیز بررسی و مد نظر قرار داده اید.

فراموش نکنید که صیانت از برند و حفظ سلامت برند در درازمدت معمولا اهمیتش از کسب درآمدهای فوری و کوتاه مدت به مراتب بیشتر است.



مشق بازاریابی


محمود وحدت : اگر شما از آن دسته افرادی باشید که به تازگی کسب و کاری به راه انداخته‌اند. گفته‌های زیر حتماً به شما و پیشرفت کسب و کارتان کمک خواهد کرد.
همه کاسبان چه آنهایی که تازه وارد عرصه تجارت شده‌اند و چه آنهایی که کهنه‌کار و با تجربه‌اند، در پی جلب مشتریان بیشتر و بیشتر هستند چرا که مشتریان از ارکان اصلی بقای یک کسب و کار و توسعه آن می‌باشند.


بر اساس همین تئوریست که فعالیت‌های بازاریابی شکل می‌گیرند. به طور قطع شما هم به عنوان یک صاحب کسب و کار نوپا در فکر انجام بازاریابی هستید ولی شاید به درستی معنای “ بازاریابی” را ندانید. آیا باید تبلیغات تلویزیونی یا مطبوعاتی انجام دهید؟ آیا معرفی کسب و کار در قالب یک مقاله روزنامه‌ای کارساز خواهد بود؟ شاید هم استفاده از فرصت‌های نمایشگاهی یا مناسبت‌های خاص اجتماعی، راههای بهتری باشند؟
اگر بخواهیم “ بازاریابی” را در ساده‌ترین شکل تعریف کنیم، باید بگوییم که “ بازاریابی” یک کار منفرد نیست بلکه مجموعه‌ای از “فعالیت‌های بازاریابی” است که در جهت شناخت، جلب و حفظ مشتریان بازار هدف که برای کسب و کار سودآور باشند، انجام می‌شوند. بررسی و تحقیق درباره بازار، بسته‌بندی کالاها، لباسی که کارمندان شما بر تن می‌کنند، اخلاق و لبخندی که بر لب دارند، خدمات مشتری، امکاناتی که برای پرداخت قیمت‌ها و خرید کالا برای مشتری فراهم کرده‌اید، کارت‌های قدردانی و تبریکی که برایشان می‌فرستید و پیام‌های فروش ایمیلی و دهها فعالیت دیگر، همه می‌توانند در ردیف یک طرح بازاریابی مناسب و قوی قرار بگیرند. به عبارتی، بازاریابی، هسته اصلی موفقیت کسب و کار شماست ولی لازمست که پیش از ورود به این عرصه، به درستی خودتان را آماده کنید و جهت‌گیری و موقعیت خود و کسب و کارتان در بازار را مشخص نمایید.
به طور مثال آیا قادر هستید بگویید که چه مشخصه‌ای در کارتان باعث می‌شود که مانند دیگر رقیبانتان نباشید و در جایگاهی متمایز بایستید؟ اگر پاسخ این سوال را ندانید، نخواهید توانست کسب و کارتان را معرفی نموده طرح بازاریابی موثر و جامعی تدوین کنید. این نفع و امتیاز خاصی که کسب و کارتان به مشتری ارائه می‌کند، مشکل او را حل نموده زندگیش را آسانتر می‌کند را در قالب یک یا دو جمله ساده بنویسید. برای نوشتن این امتیاز و مزیت ویژه، کلی و سطحی نگاه نکنید. دقیق باشید و به تک تک عناصر بازار هدف بپردازید. آن “مشکل” و “دشواری” که کالا یا خدمات شما می‌تواند مرتفع کند را بیابید. به علاوه احساسی که آنها پس از استفاده کالا و خدمات ارائه شده، خواهند داشت را هم پیدا کنید. زمانی که مشتری بشنود که بعد از مصرف این کالا یا استفاده از این خدمات، چه حسی پیدا خواهد کرد، امکان این که آن محصول را بخرد، بیشتر خواهد شد. او در پی تجربه آن “احساس” خوب و خوشایند است. پیش از این که آگهی طراحی کنید و بروشور یا پیام‌های فروش ایمیلی بنویسید، تصمیم بگیرید که قرار است این کسب و کار، کارشناس حل و مرتفع کردن چطور مشکلی باشد.
پیش از این که پروژه و طرح معرفی کسب و کارتان را تدوین کنید، باید مدتی “مشق بازاریابی” بنویسید؛ درست مثل این که اگر دانش‌آموزی بخواهد انشاء بنویسید، می‌بایست دو سال فقط املاء حروف و کلمات را تمرین کند. ۸ گام زیر از اجزای اصلی این تمرینات هستند :
۱- مشتریان ایده‌آل بازار هدف را بشناسید. تا جایی که می‌توانید درباره آنها اطلاعات کسب کنید و مشکلات، علایق، سلیقه‌ها، عادات خرید و توان مالی این گروه را بشناسید. زمانی که می‌خواهید آگهی‌هایتان را تدوین نمایید،‌ اشاره به این نکات را در اولویت قرار دهید.
۲- این اطلاعات باید دقیق باشند و پیش از این که مراحل ابتدایی نوشتن طرح را آغاز کنید، از دقت ایده‌هایتان مطمئن شوید.
۳- سعی کنید که روش‌های خرید از کسب و کار شما آسان بوده مراحل دست و پاگیر و زاید نداشته باشد. تصمیم‌گیری و انتخاب را هم ساده و راحت کنید.
۴- لازم است که روش‌هایی برای پیگیری مشتریان و مراجعان، در طرحتان وجود داشته باشند. فرآیند فروش هرگز در یک مرحله به پایان نمی‌رسد. پیگیری و تماس با کسانی که از شرکتتان خرید کرده‌اند بسیار مهم است. بدانید که حفظ مشتریان کنونی می‌تواند در رشد و پیشرفت یک کسب و کار خیلی موثر باشد چرا که یافتن مشتریان جدید از مستحکم نمودن رشته‌های ارتباطی مشتریان کنونی با یک کسب و کار، به مراتب دشوارتر است.
۵- تا جایی که می‌توانید منافع و امتیازاتی که برای مشتریان قایل هستید را در آگهی‌ها و پیام‌های فروش ذکر نمایید. بازاریابی یک کسب و کار باید به گونه‌ای باشد که مخاطب و مشتری احتمالی دریابد که با کارشناس و متخصصی روبه‌روست که در حل مشکل او مهارت داشته کارآمد و تواناست.
۶- کارمندان شما می‌بایست از چند و چون طرح بازاریابی، اهداف و راهبردهای جلب و حفظ مشتری آن، باخبر باشند تا رفتارها و کوشش‌هایشان در جهت تحقق اهداف آن انجام گیرد.
۷- هزینه‌های بازاریابی را “هزینه” ندانید. این فعالیت‌ها در واقع پایه و اساس کسب و کارتان را مستحکم می‌کنند و اگر با درایت و دقت و مهارت انجام گرفته جلو روند، در افزایش درآمد و رشد مجموعه شما، قویاً موثر خواهند بود. یک پروژه بازاریابی موفق همانیست که می‌تواند زمانی که رقبا ناکام شده‌اند و اوضاع مساعد نیست، نام یک شرکت را در خاطر مشتریان حفظ کند.
۸- به خاطر داشته باشید که مخاطب و مشتری بالقوه شما، تنها متوجه شما نیست. او با هزاران آگهی و صدا و تصویر و ایمیل و کارت‌های تبریک محاصره شده و به طور طبیعی قادر نیست که تمام حواسش را به یک کسب و کار معطوف دارد. پس اگر می‌خواهید مخاطبان، شما را از یاد نبرند، هیچگاه فعالیت بازاریابیتان را متوقف نکنید. پشتکار و استمرار از اصول موفقیت در هر کاریست.
نکته آخر این که تمرکز بازاریابی خود را به همان بازار هدف کوچک محدود کنید. اگر مخاطبان و مشتریان بالقوه در یک منطقه محلی محدود هستند، از روزنامه‌ها، مجلات و رادیوی محلی همان‌جا استفاده کنید. در این حالت بازاریابی در روزنامه یا شبکه رادیویی سراسری، گزینه مناسبی نخواهد بود. هرچه محدوده فعالیت‌های بازاریابی کوچکتر باشد، شانس موفقیت بالاتر خواهد بود. یک مشتری رضایتمند و خوشنود، نام و کیفیت کالاها و خدمات شما را به دوستش می‌گوید و او هم چهار نفر دیگر را با خبر می‌کند و . . . در یک ناحیه مشخص و محلی تعداد ساکنین چندان زیاد نیست و یک کسب و کار موفق و رضایت‌بخش، به آسانی معروف می‌شود و در اینجاست که محله بعدی هم خبردار می‌شود و . . . در انجام مشق‌های بازاریابی دقت و حوصله به خرج دهید و از کنار هیچ بخشی سطحی و بی‌تفاوت نگذرید. همه بخش‌ها در موفقیت یا ناکامی یک طرح بازاریابی موثر هستند.

ده درس طلایی از زندگی استیو جابز


محمود وحدت : بسیار مایل بودم مطلبی درباره استیو جابز داشته باشم .کسی که هنر و شخصیتش به تعریف نسل جدیدی از تکنولوژی و دگرگونی جهان کمک کرده است .این شخص صاحب شرکت افسانه ای که همه ما می شناسیم هست ،شرکت اپل. و این شرکت کامپیوترهای شخصی ، سخت افزار و نرم افزارهای خودش را خود به تنهایی تولید می کند .

این مرد با انرژی نا محدود و شخصیت کاریزماتیک و گیرای خود یک مدیر جذاب و منحصر به فرد به شمار می آید .حتی هنگامی که سعی می کند خیلی معمولی و عادی صحبت کند ،سخنانش بسیار زیرکانه است ، و در سخنوری استعداد خاصی دارد . اغراق نیست که بگوییم استیو جابز برترین مدیر آی تی سال های اخیر بوده است .حتی لباس پوشیدن او منحصر به فرد و در نوع خود بسیار جالب است .

در اینجا متنخبی از بهترین حرفایی که او زده جمع آوری شده است ، درس هایی طلایی که به شما برای موفقیت در زندگی کمک می کند:

 

۱ . نو آوری تمایز بین یک رهبر و یک دنبال رو است

نوآوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید. اگر شما جزئی از یک صنعت رو به رشد هستید، به راه هایی فکر کنید که بیشتر موثر باشید؛ چگونه مشتری پسندتر باشید و اینکه چگونه به سهولت تجارت کنید. اگر شما جزئی از یک صنعت راکد هستید، هر چه سریع تر از آن بیرون آیید قبل از این که خودتان فرسوده شوید، غیر موثر شوید و از تجارت خارج شوید. به یاد داشته باشید که طفره رفتن اینجا یک گزینه برای شما محسوب نمی شود. هم اکنون شروع به نوآوری کنید.

 
۲ . معیاری از کیفیت باشید .بعضی از افراد در محیط هایی که ممتاز بودن و برتری انتظار می رود استفاده نمی شوند .

هیچ میانبری به برتر بودن نیست .شما باید برتری خودتان را تعهد کنید .از استعدادها و توانایی های خود استفاده کنید و مهارت هایی که بهترین راه را برای جلو انداختن شما از بقیه مهیا می سازد را به کار گیرید .با یک استاندارد بالا زندگی کنید و به جزئیاتی که واقعا باعث تفاوت شما با دیگران می شود توجه کنید.ممتاز بودن و برتری سخت نیست . خیلی ساده همین الان تصمیم بگیرید که ممتاز و برتر باشید و سپس از آن چیزی که زندگی به شما بازتاب می دهد متحیر می شوید.

 
۳ . تنها راهی که می توانید کارهای بزرگ انجام بدهید این است که آنچه انجام می دهید را دوست بدارید .

اگر شما هنوز این راه را پیدا نکردید ،به جستجو ادامه دهید .درمانده نشوید .با تمام وجود از ته قلب خود تلاش کنید، سر انجام شما این راه را پیدا خواهید کرد.

من این را در ۴ کلمه خلاصه می کنم : Do What You Love یا کاری انجام بده که دوستش داری . در جستجوی حرفه و مسیری باشید که به زندگی شما جهت ، مقصد و خشنودی می دهد .هدف ها را تشخصی دهید و برای هدف هایی که به زندگی شما معنی و ارزش می بخشد تلاش کنید .این کار فقط به سلامتی روحی و انگیزه داشتن شما کمک نمی کند ، بلکه باعث می شود شما در زمان های سختی احساس بهتری داشته باشید و التیام بخش شما خواهد بود .آیا شما در روز شنبه صبح از تخت خود می پرید و پیش به سوی پیشرفت و کارهای این هفته می روید؟ اگر پاسخ شما خیر است بیشتر فکر کنید تا دلیلش را پیدا کنید .

 
۴ . می دانید که بیشتر غذایی که می خوریم به دست افراد دیگری درست شده است.

لباسی را می پوشیم که کسان دیگری آنها را ساخته اند. ریاضیاتی را استفاده می کنیم که اشخاص دیگری آن را توسعه داده اند … منظورم این است که ما به ندرت چیزی را به دست می آوریم. خیلی شگفت انگیز و خارق العاده است وقتی چیزی را خلق می کنید که بر اساس تجربه و دانش بشری باشد.

به صورتی زندگی کنید که از لحاظ اخلاقی منطقی باشد. سعی کنید که در دنیای اطرافتان تغییری حاصل کنید و به سوی بهتری سوق دهید. آن گاه توجیه بهتری برای زندگی خواهید یافت و بهترین مرهم برای ملالت و خستگی به شمار می رود. همیشه کارهای زیادی برای انجام دادن هست. همیشه در مورد کاری که انجام می دهید با دیگران گفت و گو کنید. نصیحت نکنید یا حق به جانب نباشید و یا متعصبانه فکر نکنید همچنین افراد را از بحث دور نکنید. از مثال زدن خجالت نکشید و از هر فرصتی استفاده کنید که به دیگران اجازه دهید بدانند که چه کاری را انجام می دهید.

 

۵ . در بودا یک اصطلاح هست به نام : “افکار یک نوآموز” .  بسیار شگفت انگیز است که افکار یک نو آموز را داشته باشید.

نوعی طرز تفکر است که هر چیز را به صورتی که هست می بینید، قدم به قدم و در یک آن به ماهیت هر چیز پی خواهید برد. افکار نو آموز نوعی تمرین عبادت و ریاضت در اعمال به حساب می آید. این فکر هست که باعث تصدیق بلا تصور و چشم داشت، قضاوت و پیش داوری می شود. به افکار یک نو آموز که به مانند یک کودک دنیای اطراف خود را می بیند نگاه کنید، پر از کنجکاوی، شگفتی بهت و حیرت.

 
۶ . ما اساسا معتقدیم که شما تلوزیون نگاه می کنید تا فکر نکنید ، و زمانی که شما با کامپیوتر کار می کنید ، می خواهید فکر کنید

مطالعات آکادمیک در طول دهه های مختلف نشان دهنده ی این است که تلویزیون اثر مهلکی بر روح و روان انسان دارد. بیشتر بینندگان تلویزیون می دانند که عمل آنها باعث کندی در ذهن و تباهی آن می شود ولی بیشتر زمان خود را جلوی این جعبه می گذرانند. پس تلویزیون را خاموش کنید و سلول های مغزی خود را نجات دهید. اما بسیار محتاط باشید، کامپیوتر هم می تواند باعث از بین رفتن سلول های مغزی شود. سعی کنید صحبتی داشته باشید با شخصی که به مدت ۸ ساعت در روز به بازی های اکشن یا مسابقه ای می پردازد !

 
۷ . من تنها کسی هستم که یک چهارم یک بیلیون دلار را در یک سال از دست داده ام … این موضوع خیلی شخصیت ساز است.

اشتباه کردن را برابر با اشتباه بودن ندانید. شخص موفقی وجود ندارد که تا به حال دچار اشتباه یا شکست نشده باشد، افراد موفق اشتباه می کنند و نوع زندگی خود را عوض می کنند یا نحوه ی عملکرد خود را تغییر می دهند که بتوانند با اشتباه خود رویارویی کنند، پس بار دیگر آن اشتباه را انجام نخواهند داد. آنها اشتباهاتشان را بازگو می کنند تا اخطاری باشد نه اینکه نشانه ی نا امیدی یا بی کفایتی باشند. اشتباه کردن به این معنا نیست که مثل یک احمق زندگی می کنید.
 

۸ . من تمام فن اوری هایم را برای یک بعد از ظهر بودن با سقراط معامله می کنم.

در دهه گذشته ، کتاب های زیادی از شخصیت های بزرگ تاریخی در کتاب خانه های سرتاسر جهان موجود است . و سقراط به همراه لئوناردو داوینچی، نیکولاس کوپرنیک، چالز داروین و آلبرت انیشتن قله های الهامات در استقلال اندیشمندان هستند. اما سقراط اولین بود. چیچرو در مورد سقراط می گوید: ” او فلسفه را از آسمان به صورت زنده برای مردمان به زمین آورد.” بنابراین از اصول سقراط در زندگی، کار، یادگیری و روابط خود استفاده کنید. این کار را برای خودتان انجام دهید نه برای سقراط، و ببینید چه قدر درستی ، زیبایی و خوبی می توانید به زندگی هر روزه ی خود وارد کنید.

 
۹ . ما اینجا هستیم که تغییری در جهان به وجود آوریم، در غیر این صورت چرا هم اکنون اینجا هستیم؟

شما می دانید که کارهای بزرگی در زندگی می توانید انجام دهید؟ و می دانید که هر زمان که یک فنجان قهوه برای خود می ریزید چقدر این کارهای بزرگ خاک خواهند خورد؟ و قصد دارید قبل از انجام این کارها کمی بیشتر فکر کنید … همه ی ما با هدیه ای به دنیا آمده ایم که به زندگی بدهیم، هدیه ای برای تمام رؤیاهایمان ، رغبت هایمان، احساساتمان و کنجکاوی هایمان. این هدیه در واقع هدف ماست. شمابرای انتخاب هدف خود نیاز به هیچ اجازه ای از دیگران ندارد . هیچ رئیسی، معلمی، والدینی یا کشیشی این قدرت را ندارد برای شما تصمیم بگیرد که هدف شما چیست. فقط باید این هدف منحصر بفرد را بیابید.

 
۱۰ . زمان برای شما محدود است، پس وقت خود را برای زندگی دیگران تلف نکنید.
در عقاید تعصب آمیز به دام نیافتید .به گونه ای زندگی نکنید که نتیجه ی افکار افراد دیگری هستید. نگذارید سر و صداهای افکار دیگر باعث شود به صدای درونی خود گوش نکنید. از همه مهم تر، این جرئت را داشته باشید که از قلب خود پیروی کنید. ضمیر نا خود آگاه تنها چیزی است که می داند شما به چه تبدیل خواهید شد. هر چیز دیگر در درجه ی دوم قرار خواهد گرفت.

آیا شما از زندگی برای به تحقق رساندن رویای دیگران خسته شده اید؟ شک نکنید این زندگی شماست و شما این حق را دارید که هر گونه که می خواهید زندگی کنید. به گونه ای زندگی کنید که شما انتخاب می کنید و شما رئیس خود هستید.

هر یک از این درس ها ممکن است در ابتدا برای گنجاندن در زندگی مشکل به نظر برسد ، اما اگر شما مسیر را هموار کنید این درس ها به سادگی برای شما رخ خواهد داد و خواهید دید که چه پیشرفتی در زندگی و عملکرد خود خواهید داشت . پس پیش بروید و این نکات را رعایت کنید .

بررسی انواع قالب های تبلیغاتی


محمود وحدت :
مفهوم قالب براي آدم‌هاي خلاق نفرين شده است. زيرا قالب ، روش‌هاي قديمي و كهنه را پيشنهاد مي‌كند. اگر در بسياري از آگهي‌ها از قالب‌هاي معين استفاده شده باشد، پس چطور مي‌توان تبعيت از اين الگوها را واقعيت ناميد؟ شما بايد طوري از اين قالب استفاده كنيد كه اجرايي خلاق را پديد آوريد. چالش ما بايد بر اين اصل استوار باشد كه از آن روش‌ها، به شكلي تازه‌تر و مناسب‌تر استفاده كنيم. قالب‌ها در ذات خود، كهنه نيستند. روش درست، آشنايي‌زدايي از اين قالب‌ها است. ما بايد در چگونه گفتن حرف‌ها و نوع آن‌ها تجديد نظر كنيم تا آن‌ها را از كهنگي نجات دهيم.

قالب‌هاي تبليغاتي نامحدودند، اما مي‌توان آن‌ها را در انواع زير دسته‌بندي كرد:

تصوير محصول : در قالب “تصوير محصول” ما بايد كاري كنيم كه محصول را به‌عنوان قهرمان تلقي كنيم. در چنين آگهي‌هايي، محصول، شخصيت‌ مركزي نمايش ماست. اين نوع اگهي‌ها، باعث مي‌شوند كه محصول به عنصري جذاب و مهيج بدل شود. اين جذابيت و تهييج كمك مي‌كند تا تصوير محصول كاملاً در ذهن مخاطب حك شود.

نمايشي : تلويزيون و نمايش دو چيزي هستند كه براي يكديگر به‌وجود آمده‌اند. نمايشي خوب از يك ايده فروش، در ذهن مخاطب براي خريد آن محصول تأثير مي‌گذارد. اگر محصولي واقعاً با محصول ديگر رقبا متفاوت باشد، بايئد از طريق آگهي‌هاي نمايشي (با تكيه بر تصاوير) به مشتريان بگوييم كه خريد آن محصول به نفع آن‌هاست.
"هانك سيدن" براي نمايشي خوب، عوامل زير را در نظر گرفته است:
1- نمايش بايد جذاب، مهيج و نمايشي باشد.
2- نمايش بايد مناسب فكر شما باشد.
3- نمايش بايد ايده شما را به‌اختصار اثبات كند.
4- نمايش بايد تازه و جديد باشد.
5- نمايش بايد ساده و درخور فهم باشد.
6- نمايش بايد نشان‌دهنده برتري باشد.
7- از همه مهمتر، نمايش بايد شك بينندگان را به يقين تبديل كند.

طرح مسئله و حل آن : ممكن است آگهي‌ها سبب به وجود آمدن مسئله‌اي نشوند اما آن‌ها قادرند مسئله‌ها را تشخيص دهند و آن‌ها را به نمايش بگذارند. آگهي‌سازان دنبال راه‌هاي ويژه براي طرح مسئله هستند؛ راه‌هايي كه بتوانند محصولي را به‌عنوان راه‌حل مسئله‌اي معرفي كنند.

سبك زندگي : در اين قالب، موقعيتي از زندگي افراد به نمايش گذاشته مي‌شود و سپس محصول تبليغ‌شده طوري نشان داده مي‌شود كه از عهده حل مسايل واقعي انسان‌ها برآيد. به رغم فنون متفاوتي كه در داستان‌گويي به‌وجود آمده است، "هري مك‌ماهان معتقد است" كه قالب سبك زندگي يكي از موفق‌ترين ابزارهاي ارتباطي با مردم است. ما از اين طريق مي‌توانيم مردم را به خريد محصول ترغيب كنيم.
ساختار اين قالب بسيار ساده است:
1- قهرمان مشكلي دارد ( مشكل و مسئله او نبايد تصادفي باشد، او بايد در تمام شئون زندگي‌ با مسئله‌اش درگير باشد.)
2- شخص ديگر، به او اطلاعات خوبي مي‌دهد. اين فرد محصولي را كه ما تبليغ مي‌كنيم را استفاده مي‌كند و از او مي‌خواهد كه آن محصول را امتحان كند.
3- قهرمان محصول را امتحان مي‌كند و مسئله‌اش برطرف مي‌شود.

گويندگان : در اين قالب، شخصي رو به دوربين مي‌ايستد و درباره محصول صحبت مي‌كند. اين شخص مي‌تواند هركسي باشد. هيچ لزويم ندارد كه حتماً از شخصي شناخته شده استفاده كنيم. كمترين توانايي گوينده اين است كه بتواند پيام فروش را به درستي و آشكارا به بيننده منتقل كند. او بايد سعي كند بيننده را مجذوب خود كند. گوينده يك آگهي بايد سرزنده، دوست‌داشتني و جذاب باشد. اگر حرف‌هاي گوينده با خلاقيت همراه باشد،‌آگهي شما از كليشه‌اي بودن نجات مي‌يابد.

شخصيت‌هاي ثابت : شخصيت ثابت كسي است كه براي تبليغ محصول خلق مي‌شود ( مانند ميمون زرد رنگ تبليغات محصولات چي‌توز و يا قورباغه محصولات داروگر ). شخصيت‌هاي ثابت مي‌توانند، همچون گويندگان عمل كنند. شخصيت‌هاي ثابت براي به‌دست‌آوردن موفقيتي واقعي بايد به شكلي تخيلي ، منطقي و باورنكردني با مردم ارتباط برقرا كنند و ايده فروش را به آن‌ها منتقل سازند. شخصيت‌هاي ثابت را مي‌توان با خلق دنياي خاص آن‌ها يا ايجاد موقعيت‌هاي نمايشي تقويت و تكميل كرد.
عنصر اصلي در موفقيت شخصت ثابت، باورپذير بودن اوست. حتي شخصيت‌هاي خيالي نيز، به رغم محدوديت‌هايي كه در يك دنياي تعريف شده دارند، بايد واقعي به نظر برسند.

تأييدي : عامل اساسي در قالب‌هاي تأييدي، كوشش براي ترجمه گفته‌هاي مردم درباره يك محصول، به عناصر يك آگهي تلويزيوني است. مردم واقعي براساس واكنش‌هاي شخصي خود درباره يك محصول صحبت مي‌كنند. اگر آگهي شما باورپذير باشد، مردم آن را مي‌پذيرند و به خريد محصول شما رغبت نشان مي‌دهند. در اين نوع آگهي، مردم آردم‌هايي واقعي هستند و گفته‌هاي آنان نيز بايد واقعي باشد؛ درست بر عكس آن چيزي كه آگهي‌سازان در دهان شخصيت‌هايشان مي‌گذارند.
شما بايد از هر قالبي به شكلي خلاق استفاده كنيد. بايد مطمئن شويد كه تأييدات افراد از حقايق وجودي آن‌ها نشأت مي‌گيرد. آگهي تأييدي، چه نمايشي باشد و چه واقعي، بايد مردماني واقعي را كه با پيام آگهي مرتبط هستند، به نمايش بگذلرد.
تصاوير كوتاه : در اين قالب ما به جاي آن‌كه بخواهيم براي مدتي طولاني با فردي كه محصول ما را تجربه كرده است، همراه باشيم، به مجموعه تصاويري كوتاه‌مدت مي‌پردازيم كه افراد متفاوتي را در برمي‌گيرد. اين افراد متفاوت همگي در يك نقطه مشتركند: همه آن‌ها محصول ما را تجربه كرده‌اند. يكي از امتيازات اين قالب، نشان دادن موقعيت‌ها و شخصيت‌هاي متفاوت است. در اين قالب، تكرار، واژه اساسي است. مبناي كار شما اين است كه ايده تصويري جذابي را چندين بار تكرار كنيد. بايد توجه داشته باشيد كه در اين تكرارها ، بيننده را خسته نكنيد.

داستاني : تصاوير كوتاه، تفاوت‌ها را ارايه مي‌كنند، در حالي‌كه آگهي‌هاي داستاني، بيننده را با قطعه‌اي منفرد درگير مي‌كنند كه سه عنصر اساسي دارد: آغاز، ميانه، انجام. اين نوع آگهي‌ها، همچون فيلمي كوتاه عمل مي‌كنند.
آن‌ها بيننده را به درون داستاني كوتاه مي‌برند و به او تصاويري همراه با موسيقي نشان مي‌دهند. داستان‌گويي در آگهي‌هاي تلويزيوني يكي از بهترين روش‌هاي ابراز احساسات است.
آگهي‌هاي داستاني بايد ساده باشد و به راحتي فهميده شوند. براي اينكه چنين آگهي‌هايي موفق باشد، لازم است كه خوب نوشته شوند، خوب فيلم‌برداري و خوب تدوين شوند. همه عناصر يك آگهي داستان بايد در خدمت ايده فروش باشند. آگهي داستاني فقط وقتي موفق است كه بتواند به‌خوبي پيام خود را به بينندگان منتقل كند.

مردم/روايت : اين قالب سعي مي‌كند كه خود را به ديگر قالب‌ها نزديك كند. در اين قالب، مردم در مركز توجه هستند. البته مردم، به همان مشكلي كه گويندگان با دوربين صحبت مي‌كنند، ديدگاه‌هاي خود را بازگو نمي‌كنند. حرف زدن مردم در اين قالب، مثل حرف‌زدن مردم در قالب‌ تأييدي هم نيست. در اينجا، ما با داستاني پروپيمان و گفتگوهايي از نوع موقعيت‌هايي واقعي زندگي روبه‌رو نيستيم. دوربين فقط به ما يك يا چند نفر را نشان مي‌دهد. دوربين مردم را در حال استفاده از محصول نشان مي‌دهد. تصاوير معمولاً با صدايي خارج از قاب ( به شكل روايت) همراه هستند كه از ارتباط مردمي با محصول سخن مي‌گويد.

هجويه‌اي : ممكن است كه در هر آگهي‌ شوخي يا طنز كوچكي وجود داشته باشد. اين موضوع گاه با تعمّد و گاه به‌شكلي اتفاقي روي مي‌دهد. اما در قالب هجويه‌اي، ما يك شخص، يك حادثه يا يك گونه آشنا را به سخره مي‌گيريم. پس از شنيدن يك حادثه بزرگ خبري يا نمايش يك فيلم پرفروش، هجويه‌ها روانه بازار مي‌شوند. قالب هجويه‌اي هميشه وسوسه‌كننده است اما كار با آن آسان نيست. اگر مردم نفهمند كه‌ آن تصاوير چه مي‌گويند، ممكن است كه آن را احمقانه و بي‌ربط قلمداد كنند. اگر موضوع به روز باشد، عنصر زمان در آن اهميت بالايي مي‌يابد.

موسيقيايي : از ديرباز، موسيقي بخش مهمي از آگهي‌ها بوده است. براي استفاده از موسيقي دلايل فراواني مي‌توان برشمرد. موسيقي مي‌تواند تشخص و هويت محصول و آگهي را تقويت كند. موسيقي تأثير نمايشي و احساسي آگهي را افزايش مي‌دهد. موسيقي مي‌تواند تولد دوباره يك آگهي باشد و خود مي‌تواند به ايده اصلي آگهي تبديل شود. اگر آهنگ مهيجي را براي كار خود مناسب يافتيد ، از آن استفاده كنيد. اين نوع آگهي‌ها مي‌توانند براي بينندگان تداعي‌كننده خاطرات باشند. اما بهتر است براي آگهي خود، آهنگي مستقل بسازيد. اين موضوع باعث مي‌شود كه نه‌تنها آگهي شما به چيزي وابسته نباشد، بلكه منحصربه‌فرد نيز باشد. بسياري از آگهي‌ها با استفاده از آهنگي مستقل براي خود تشخص و هويت يافته‌اند.

هويت‌بخشي (شخصيت دادن) : فرهنگ‌هاي لغت، هويت‌بخشي را اين‌گونه معنا مي‌كنند: نشان‌دادن طبيعت و خلقيات شخصي براي جان دادن به اشياء و عينيت‌بخشيدن به مفاهيم انتزاعي .
هر آگهي مي‌تواند امتيازات محصول، مسايل و ايده فروش را نشان دهد و از آن محصول‌، شخصيتي خاص بسازد. با تصويرسازي و بخشيدن اشكال ادبي به ايده انتزاعي، هويت‌بخشي در شكل‌دادن به مفاهيم، امتيازات و ادعاهاي محصول، نتيجه‌بخش خواهد بود.

نمادگرايي/قياس : نماد عاملي است كه وجود آن به عاملي ديگر معنا مي‌دهد. بسياري از آگهي‌ها، با تصويركردن نمادها، سعي مي‌كنند كه شكلي جذاب و خاطره‌انگيز از محصول ارايه دهند.
شكل ديگر نمادگرايي، يعني قياس،‌ بر عنصر شبيه‌سازي استوار است. ‌اگر قياس و نمادگرايي را به شكل ساده ، آشنا و فهم‌پذير انجام دهيد، به‌يادماندني خواهد شد و كاملاً با بيننده ارتباط برقرار خواهد كرد.

در تقسيم بندي‌ ديگري، تبليغات تلويزيون به 6 دسته طبقه‌بندي مي‌شوند :

فروش مستقيم : معرفي روشن و ساده جنس و فوايد آن با ذكر تفاوت‌هايي كه با اجناس مشابه دارد.
آموزشي : بيشتر جنبه تعليم و تربيتي دارد تا تهييج و تحريك‌كردن و بيشتر براي پيام‌هايي كه جنبه جدي دارند، به‌كار مي‌رود.
شهادت گواهان : معمولاً شخص يا اشخاصي كه جنس را به‌كار برده‌اند، گواهي مي‌دهند كه جنس، مرغوب و قابل اطمينان است.
فكاهي : مشغول‌كننده و آميخته با تفريح و شوخي است و شنوندگان را علاقه‌مند به شنيدن مي‌كند ولي در اين نوع آگهي بايد دقت كرد كه آگهي حقيقتاً كمدي و خنده‌آور باشد و به‌وسيله گوينده‌اي گفته شود كه مي‌داند چگونه آن را ادا كند.
موزيكال : ممكن است آگهي بدون آواز خوانده شود. گاه آگهي به‌وسيله يك خواننده مشهور خوانده مي‌شود و گاهي نيز گروهي خوانده مي‌شود. در اين نوع آگهي بايد موزيك جالب و سبك باشد و كلمات آن به آساني قابل فهم باشد.
دراماتيك : فن روايت‌كردن خيلي مؤثر است ؛ بدين ترتيب كه مي‌توان يك مشكل خانوادگي را مطرح نمود و سپس با بيان مؤثر مشكل را به‌وسيله به‌كار بردن جنس يا خدمت موردنظر، حل كرد. براي اجراي اين نوع آگهي بايد از افراد با تجربه و حرفه‌اي استفاده كرد تا بينندگاني كه هر روز آن را مي‌بينند، خسته نشوند.

در بسياري از برنامه‌هاي تلويزيوني، هنرمنداني كه برنامه را اجرا مي‌كنند، خودشان نيز درباره جنس مورد آگهي صحبت مي‌كنند و با سليقه و ذوق خود كالا را معرفي مي‌نمايند . البته اين شخصيت‌هاي تلويزيوني نه‌تنها بايد صحبتشان متقاعدكننده باشد بلكه بايد عمل و نگاهشان نيز چنين بوده و خسته‌كننده نباشد. در تلويزيون، مجري مي‌تواند هم طرز استفاده آن وسيله و هم فوايد آن را نشان دهد و هم با بيان،‌ ايمان بيشتري در بيننده ايجاد كند.

خلاصه : در اين بخش فهرست كاملي از قالب تمام آگهي‌ها عرضه شده است . يك آگهي ممكن است كه يكي از اين قالب‌ها را به‌كار گيرد و ممكن است كه همزمان از چند قالب استفاده كند . البته شما مي‌توانيد به آگهي‌هايي فكر كنيد كه در هيچ‌كدام از اين طبقه‌بندي‌ها قرار نگيرد. انتخاب يك قالب همچون انتخاب لحن و سبك آگهي ، بخشي از استراتژي خلاق است . شما بايد قالبي را انتخاب كنيد كه بتواند به درستي ايده فروش را تصوير كرده و با بيننده ارتباط برقرار كند. البته بايد گفت كه هيچ راه‌حل منطقي‌اي براي انتخاب يك قالب وجود ندارد. اين موضوع بستگي به آن دارد كه شما چگونه و با چه هدفي از آن استفاده كنيد.

paypal چیست؟


محمود وحدت : ک حساب آنلاین اینترنتی است که از ارائه اطلاعات محرمانه مانند شماره کارت، شماره حساب و غیره دوطرف فروشنده یا خریدار خودداری کرده و در عین حال امنیت خاطر هردو را نیز فراهم می نماید.
شما با استفاده از یک حساب PayPalبراحتی و بدون هیچگونه دردسر می توانید اقدام به خرید محصولات مختلف (که هم اکنون تقریبا کلیه سایتهای معتبر امکان آنرا فراهم کرده اند) نموده و همچنین محصولات و خدمات خود را از طریق آن به دیگران ارائه کرده و دستمزد خود را آنلاین در حساب PayPal خود دریافت نمائید.
هم اکنون حسابهای اینترنتی PayPal به عنوان یکی از معتبرترین حسابهای آنلاین دنیا شناخته شده و مخصوصا به هنگام استفاده از سایت بزرگ Ebay و همچنین تقریبا کلیه سایتهای دیگر (بدلیل اینکه به عنوان یک درگاه (GateWay) نیز شناخته می شود) کاربرد فراوانی دارند.  اگر قصد استفاده از eBay را داشته باشید، این موسسه از شما میخواهد تا حسابی در PayPal باز کنید.
در ضمن از سرویس PayPal برای انتقال موارد شخصی مانند جمع کردن پول برای گروه، تیم ورزشی و یا حتی خرید و قروشهای شخصی نیز استفاده میشود.این سایت هم اکنون توسط کشور آمریکا جهت استفاده ایرانیان بسته شده که جهت دسترسی به آن می بایست از طریق Remote Desktop و یا استفاده از بستر VPN اقدام نمائید.
اما بهرحال با توجه به اینکه جهت افتتاح اینگونه حساب می بایست کارت اعتباری معتبر، آدرس دقیق و مشخصات درست ارائه دهید لذا کلا تائید یا اصطلاحا Confirm این حساب خود به عنوان یک سرویس در سایتهای مختلف تجارت الکترونیک توسط کشورهائی که هنوز توسط PayPal پشتیبانی نمی شوند، محسوب می گردد

ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از طریق رسانه های اجتماعی

محمود وحدت : ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ آﻏﺎز می‌ﺷﻮد. ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺧﻮد راﺑﻄﻪ اﻳﺠﺎد می‌ﻛﻨﺪ و راﺑﻄﻪ ﻓﺮﺻﺘﻲ می‌ﺳﺎزد ﺗﺎ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺤﺼﻮل ﻳﺎ ﺧﺪﻣﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ اﺷﺘﺮاك ﺑﮕﺬارﻳﺪ. رﻓﺘﺎر ﺧﻮب در اﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻠﻴﺪي‌ترین ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ. ﻧﻜﺘﻪ‌اي ﻛﻪ اﻛﺜﺮ ﺷﺮﻛﺖ‌ها و ﺳﺎزﻣﺎن‌ها از ﻗﻠﻢ می‌اﻧﺪازﻧﺪ، ﺗﻌﺎﻣﻞ اﺳﺖ. اﻏﻠﺐ ﺷﺮﻛﺖ‌ها و ﺳﺎزﻣﺎن‌ها ﮔﻤﺎن می‌ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﻋﻀﻮ ﺷﺪن در ﻳﻚ ﺳﺎﻳﺖ ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، می‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮي دﺳﺖﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ. ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮي ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد راﺑﻄﻪ می‌ﺷﻮد و از ﻫﻤﻴﻦ راﺑﻄﻪ می‌ﺗﻮان اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد. اﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺗﺼﻮر را داﺷﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ راﺑﻄﻪ ﻳﻚ ﺷﺒﻪاﻳﺠﺎد ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن، ﺗﻼش ﻣﺪاوم و اﻳﺠﺎد ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺮاي ﻣﺸﺘﺮي دارد. اﻳﺠﺎد ﻣﻄﻠﺐ ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ‌اي ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻛﺎرﺑﺮ را درﮔﻴﺮﻛﻨﺪ و ﻧﻈﺮ او را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻛﺮدن دﻳﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ‌های اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ (ﺑﺪون ﭘﺮداﺧﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ) ﻣﺴﺎﻋﺪ ﻛﻨﺪ، اﺻﻠﻲ‌ترین ﻛﻠﻴﺪ اﻳﺠﺎد راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮي اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺷﺮﻛﺘﻲ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻛﺎر را اﻧﺠﺎم دﻫﺪ، ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﺸﺎور ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﺪ، در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت، ﺷﻬﺮت ﻣﻨﻔﻲ ﺣﺎﺻﻞ از ﻋﺪم ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، از ﺷﻬﺮت ﻣﺜﺒﺖ آن ﺿﺮر ﺑﻴﺸﺘﺮي دارد و ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺷﺮﻛﺖ اﺻﻼ وارد اﻳﻦ ﺷﺒﻜﻪ‌ها ﻧﺸﻮد. اﺷﺘﺮاك ﻣﺤﺘﻮا و اﻳﺠﺎد ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺮاي ﻛﺎرﺑﺮ در ﻫﺮ ﺷﺮﻛﺖ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﺪﻣﺎت و ﻣﺤﺼﻮﻻت را ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﻨﺪ، درﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﺗﻤﺎم اﻋﺘﺒﺎر آن ﺷﺮﻛﺖ در ﻗﻠﻤﺮو ﺷﺒﻜﻪ ﻣﺠﺎزي از ﺑﻴﻦ ﺧﻮاﻫﺪ رﻓﺖ. اﻳﻦ اﻋﺘﺒﺎر را می‌ﺗﻮان ﺑﺎﻣﺮاﻗﺐ رﻓﺘﺎر ﺧﻮد ﺑﻮدن ﺣﻔﻆ ﻛﺮد. اﺻﻞ ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻮدن اﺳﺖ و آدم ﺑﺎﻳﺪ از ﻫﻤﮕﺎن ﻳﺎد ﺑﮕﻴﺮد. اﮔﺮ ﺷﺮﻛﺘﻲ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ‌اش ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮد ﻧﻴﺰﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺳﺮ ﺑﺰﻧﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺐ آﻧﻬﺎ را ﭘﻴﮕﻴﺮي ﻛﻨﺪ. از اﻳﻦ رو ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ وارد ﺷﺪ و ﺻﻔﻲ ازﻣﺸﺘﺮﻳﺎن را دﻳﺪ ﻛﻪ درﺧﻮاﺳﺖ دارﻧﺪ در ﺻﻔﺤﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻀﻮ ﺷﻮﻧﺪ. ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮدن ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺎﻳﺪ در ﺻﻔﺤﻪ‌ﻫﺎي دﻳﮕﺮان ﻧﻴﺰ ﻋﻀﻮ ﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺨﺶ‌های اﺻﻠﻲ اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﭼﻴﺴﺖ. از اﻳﻦ رو ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲﻣﻨﺎﺳﺒﻲ را اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮد ﻛﻪ ﺑﺘﻮان اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ ﻛﺮد ﻛﻪ اﻳﻦ ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﻫﺪف را در ﺧﻮد دارد. ﺷﺒﻜﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲاز ﻧﻈﺮ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﭘﺎﻳﻴﻦ و ﺑﻌﻀﺎ ﺑﺪون ﻫﺰﻳﻨﻪ اﺳﺖ و ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﮔﺰاﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﺑﺖ آن ﭘﺮداﺧﺖ می‌ﺷﻮد، زﻣﺎن اﺳﺖ.
ﺑﺮﺧﻲ از ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در بازاريابي
ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ دﻫﺎن ﺑﻪ دﻫﺎن(فرد به فرد)
ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ
ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻮﻣﻲ
اﻳﺠﺎد اﻳﺪه و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺟﺪﻳﺪ
ﺧﺪﻣﺎت به ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن (ارتباط، مشاوره، خدمات پس از فروش و ...)
رواﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﻲ
ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻛﺎرﻛﻨﺎن
ﻣﺰاﻳﺎي ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ
ﻣﺰاﻳﺎي ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺘﻌﺪد و اﻛﺜﺮا ﻛﻢ ﻫﺰﻳﻨﻪ می‌ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻓﺰاﻳﺶ آﮔﺎﻫﻲ از ﻣﺤﺼﻮل و ﺑﺮﻧﺪ
اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد ﺑﺎزدﻳﺪ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن وب ﺳﺎﻳﺖ
ﺑﻬﺒﻮد ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺷﺮﻛﺖ در ﻣﻮﺗﻮرﻫﺎي ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮔﺮ
اﻓﺰاﻳﺶ وﻓﺎداري ﻣﺸﺘﺮي
اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در ﻋﺮﺿﻪ ﻣﺤﺼﻮل ﺟﺪﻳﺪ
اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد ﻣﺨﺎﻃﺒﻴﻦ ﻫﺪف                                                     
راه‌های ورود و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ
1. ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت اﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﻨﺮﻫﺎي عمدتا تعامل و اختصاصي براي گروه يا مخاطب خاص
2. وﺑﻼگ ﻫﺎ
3. ﺗﺸﻜﻴﻞ و مديريت و راهبري ﮔﺮوه ﻫﺎ
4. ﺑﻪ اﺷﺘﺮاك ﮔﺬاري ﻣطالب و ﻓﻴﻠﻢ‌های ﺧﺒﺮي جذاب
5. اﻳﺠﺎد ﭘﺮوﻓﺎﻳل به نام ﺷﺮﻛﺖ / برند
6. ارﺳﺎل وﻗﺎﻳﻊ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮان
ﻫﺸﺖ اﺷﺘﺒﺎه ﻣﺘﺪاول در ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ
1 ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ ﻧﺎﻗﺺ
ﺑﺮاي ﻳﻚ ﺷﺮوع ﺧﻮب و ﻳﻚ ﺟﻬﺶ در ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر آنلاﻳﻦ، ﺑﺎﻳﺪ اﺟﺎزه داد ﻛﻪ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﺎﻟﻘﻮه، ﺷﺮﻛﺖ را ﺑﻪ راﺣﺘﻲ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ. اوﻟﻴﻦ ﻛﺎر ﻣﻬﻤﻲ ﻛﻪ در ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎمﺷﻮد، ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮدن ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ در وب ﺳﺎﻳﺖ‌ها می‌ﺑﺎﺷﺪ. ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ اوﻟﻴﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻋﻄﻒ ﻓﺮوش ﺑﺮاي ﺷﺮﻛﺖ ﻣﺤﺴﻮب می‌ﺷﻮد. ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺗﻤﺎﻳﻞ دارﻧﺪ ﺑﺎ اﺷﺨﺎص واﻗﻌﻲ ارﺗﺒﺎط ﺑﺮﻗﺮار ﻛﺮده و ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺎﺧﺖ ﻳﻚ ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ ﻛﺎﻣﻞ در واﻗﻊ ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺮﻛﺖ را ﺑﺮاي ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن می‌ﺳﺎزد.
2 ﻣﻄﺎﻟﺐ و ﻣﺤﺘﻮاي ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب
ﻣﺤﺘﻮا و اﻃﻼﻋﺎت ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب، ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﺎﻟﻘﻮه را از ﺷﺮﻛﺖ دور می‌ﻛﻨﺪ. ﺑﺎﻳﺪ ﺻﻔﺤﺎت ﻛﺎرﺑﺮي رﺳﺎﻧﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﺮﻛﺖ را ﺑﻪ روز ﻧﮕﻪداﺷﺖ و ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ و اﻃﻼﻋﺎت ﺟﺪﻳﺪ ﭘﺮ ﻛﺮد. ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮي ﺷﺮﻛﺖ را ﻏﻴﺮ ﻓﻌﺎل ﻧﮕﻪ داﺷﺖ. اﻣﺎ در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﻄﺎﻟﺐ وﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ ﺑﺎ ﺑﺎر ﻣﻨﻔﻲ در اﻳﻦ ﺻﻔﺤﺎت ﻗﺮار داد.
3 اﺳﭙﻢ ﻛﺮدن
ﻧﺒﺎﻳﺪ ﭘﻴﺎم‌های ﺗﻜﺮاري از ﻃﺮﻳﻖ ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮي ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ را دﻧﺒﺎل می‌ﻛﻨﻨﺪ، ارﺳﺎل ﺷﻮد. زﻳﺮا ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺤﺮﻳﻚ آﻧﻬﺎ ﺧﻮاﻫﺪﺷﺪ. ﺑﺎﻳﺪ از ارﺳﺎل اﺳﭙﻢ ﺧﻮدداري ﺷﻮد. در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮي در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﻠﻴﻖ درآﻣﺪه و ﻳﺎ ﺣﺬف ﻣﻲﺷﻮد.
4 ﻋﺪم ﺟﺪاﺳﺎزي ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺷﺨﺼﻲ از ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر
ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺷﺨﺼﻲ را ﻧﺒﺎﻳﺪ وارد ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر ﻧﻤﻮد. اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ اﻋﺘﺒﺎر ﻛﻢ ﺷﺮﻛﺖ و از دﺳﺖ دادن ﻓﺮﺻﺖ‌های ﺗﺠﺎريﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮاي آن ﺷﻮد.
5 ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻧﺎﻣﺮﺗﺒﻂ
ﻧﺎم ﺗﺠﺎري ﻣﺘﻨﺎﻗﺾ ﺑﺎ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺮده ﺷﺪه در ﺻﻔﺤﺎت ﻛﺎرﺑﺮي در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﻴﺞ ﺷﺪن ﻣﺨﺎﻃﺒﻴﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦﺗﺼﺎوﻳﺮ اﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺑﺎ ﺣﺮﻓﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎﺷﻨﺪ و در ﺑﻪ روز رﺳﺎﻧﻲ آﻧﻬﺎ دﻗﺖ ﻻزم ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻳﺪ.
6 ارﺗﺒﺎط و دوﺳﺘﻲ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺑﻲ رﺑﻂ و ﻛﺎرﺑﺮ‌های ﻏﻴﺮ ﻓﻌﺎل
اﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮدن ﻛﺎرﺑﺮﻫﺎي ﻏﻴﺮ ﻓﻌﺎل ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮي ﺗﺠﺎري ﺷﺮﻛﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎر اﺿﺎﻓﻲ ﺑﺮاي ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر آنلاﻳﻦ اﺿﺎﻓﻪ می‌ﺷﻮد. ﺑﺮﺧﻲ از ﺻﻔﺤﺎت ﻛﺎرﺑﺮي ﻓﻘﻂ ﺑﺮاي ﺟﺎﺳﻮﺳﻲ رﻗﺒﺎ و ﺳﺮﻗﺖ اﻳﺪه‌ها اﻳﺠﺎد ﺷﺪه اﻧﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻋﻤﻞ ﻛﺮده و ﻫﻨﮕﺎم اﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮدن اﻓﺮاد ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ رﻓﺘﺎر ﻛﺮد.
7 ﻋﺪم ﺗﻌﻬﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮا
ﻋﺪم ﺗﻌﻬﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮاي ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺻﻔﺤﻪ ﻛﺎرﺑﺮي، ﺑﺎﻋﺚ می‌ﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ‌ها ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﻓﻌﻠﻲ و آﻳﻨﺪه ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﻨﺪ. از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ﺷﺮﻛﺖ‌ها ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻳﺸﺎن، اﻓﺮاد را ﺟﺬب ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد ﺣﺲ اﻋﺘﻤﺎد و ﺻﺪاﻗﺖ در آﻧﻬﺎ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
8 ﻋﺪم ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻮﺗﻮرﻫﺎي ﺟﺴﺘﺠﻮﮔﺮ از ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ
اﻳﻦ ﻣﻮرد ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ اﺷﺘﺒﺎه در اﻣﺮ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ آنلاﻳﻦ از ﻃﺮﻳﻖ رﺳﺎﻧﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ می‌ﺑﺎﺷﺪ. اﮔﺮ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﺮاﺗﮋي‌های ﻣﻮﺗﻮرﻫﺎي ﺟﺴﺘﺠﻮﮔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺴﻴﺎر ﻛﺎﻣﻠﺘﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. زﻳﺮا ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺑﺮاي ﺗﻘﻮﻳﺖ و ﺗﺮوﻳﺞ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر اﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮي
ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻳﻜﻲ از راه‌های ﺟﺪﻳﺪي اﺳﺖ ﻛﻪ رﺷﺪ ﺳﻴﺴﺘﻢ‌های ارﺗﺒﺎﻃﻲ و اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜﻲ و دﻧﻴﺎيﻣﺠﺎزي ﺑﻪ روي ﺳﺎزﻣﺎن‌ها ﮔﺸﻮده اﺳﺖ. ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ ﻣﺤﻞ ﺗﺠﻤﻊ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﻋﻼﺋﻖ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ‌های ﻣﺸﺘﺮك ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺎل ﻫﺎيﻗﻮي ﺑﺮاي ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ‌های ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺷﺮﻛﺖ‌ها ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ. وب ﺳﺎﻳﺖ ﻫﺎ، وﺑﻼگ ﻫﺎ، ﺑﻨﺮﻫﺎي اﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ، ﺑﻪ اﺷﺘﺮاك ﮔﺬاري ﻣﻘﺎﻻت و اﺧﺒﺎرﻣﺨﺘﻠﻒ و ﻏﻴﺮه ﺑﺮﺧﻲ از راه‌های ﻣﺨﺘﻠﻒ ورود و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ آﮔﺎﻫﻲ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن از ﺑﺮﻧﺪ وﻣﺤﺼﻮﻻت ﺷﺮﻛﺖ و اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد ﻣﺨﺎﻃﺒﻴﻦ ﻫﺪف می‌ﺷﻮد. ﺳﺮوﻛﺎر داﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﺰاران و ﺣﺘﻲ ﻣﻴﻠﻴﻮن‌ها ﻣﺸﺘﺮي ﺑﺎﻟﻘﻮه در ﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻓﺮﺻﺖ‌های ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ را ﺑﺮاي ﺷﺮﻛﺖ‌ها ﺑﻮﺟﻮد می‌آورد ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻮﺷﻴﺎري و رﻓﺘﺎر درﺳﺖ ﺧﻮد، ﺑﺎ ﺻﺮف ﻫﺰﻳﻨﻪ اي ﻛﻢ ﺑﺎزار‌های ﺑﺎﻟﻘﻮه و ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن زﻳﺎدي را ﺑﻪ ﻃﺮف ﺧﻮد ﺟﺬب ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺎ ﺑﺮﻗﺮاري ارﺗﺒﺎط ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ، در ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﺧﻮد وﻓﺎدار ﻛﻨﻨﺪ. ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ درﺷﺒﻜﻪ‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺴﺘﻠﺰم آﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ اﺻﻮل و ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در آﻧﻬﺎﺳﺖ